پروفسور دکتر گئورگ کلاوس
برگردان
شین میم شین
۱
· قانون دلیل کافی یکی از چهار قانون اساسی زیر در منطق سنتی است که ظاهرا
کل منطق صوری، مبتنی بر آنها است:
الف
· قانون هویت،
ب
· قانون تناقض ممنوع
پ
· قانون ثالث ممنوع
ت
· قانون دلیل کافی.
۲
· بنظر لایب نیتس
کردوکار فهم ما مبتنی بر دو اصل بزرگ زیر است:
الف
· اصل تناقض
ب
· «اصل دلیل کافی
۳
· بنا بر دلیل کافی ما بدون آنکه دلیل کافی داشته
باشیم، نمی توانیم بگوییم که چیزی واقعی و یا موجود است و حکمی حقیقی است و یا چرا
چیزی چنین است و نه چنان، حتی اگر ما در اغلب موارد قادر به شناخت این دلایل
نباشیم.»
· ((لایب نیتس، «مونادولوژی»، پاگراف ۳۱ ـ ۳۲)
۴
· بنظر شوپنهاور
«قانون دلیل کافی بیان مشترکی برای چهار رابطه بکلی مختلف است که هر کدام بر قانون
بخصوصی استوار شده اند و بطور اپریوری صادق اند.»
· (شوپنهاور، «راجع به ریشه چهارگانه قانون دلیل
کافی»، پاراگراف ۵۲)
۵
· شوپنهاور میان دلیل وجودی، دلیل شدن (علت)، دلیل
شناخت و دلیل عمل یا انگیزه تفاوت قائل می شود.
۶
· وارد کردن قانون دلیل کافی به منطق و متدئولوژی
علوم که به کریستیان ولف نسبت داده می شود
و مبالغه در مورد ارزش این قانون، سبب بدنامی منطق سنتی در متافیزیک مدرسی آلمان
شده است.
۷
· لایب نیتس قانون دلیل کافی را جزو منطق محسوب نمی داشت.
· زیرا بنظر او قوانین منطق، قوانین کلیه جهان های
ممکنه اند.
· در حالیکه قانون دلیل کافی فقط در مورد جهان
واقعی صادق است.
۸
· اما بدلیل سینتاکتیکی (نحوی)زیر می توان آن را
به منطق محسوب داشت:
· این قانون بر خلاف احکام منطقی واقعی قابل فرمالیزاسیون
(صوری کردن) نیست.
۹
· قانون دلیل کافی کم و بیش فرضیه شسته روفته منطق مدرسی سنتی است که
نه درمنطق مدرن یافت می شود و نه در متدئولوژی مدرن علوم.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر