۱۳۹۶ شهریور ۲۱, سه‌شنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (۵۰۹)

جمعبندی
 از 
مسعود بهبودی
   


چهره عنسانی امپریالیسم آلمان

۱
میزان سود حاصله از صدور تسلیحات کوچولو ـ موچولو به کشورهای خیلی خیلی دموکراتیک از قبیل عرعرستان و عردوغانستان و کردستان و لرستان و عجمستان و عمارات متفرقه عرعری و بربری
از ۴ میلیون یورو در سال ۲۰۱۶
به
۲۲ میلیون یورو در سال ۲۰۱۷ افزایش یافته است.

۲
از میزان افزایش سود حاصل از فروش تسلیحات گنده گنده هنوز خبری در دست نیست.

۳
 
مش مرکل بشر دوست گفت:
«مگر حمایت از آوارگان جنگی جرم است؟»

۴
 
جبرئیل
ـ وزیر امور خارجه کنونی و وزیر اقتصاد دیروزی و رئیس چند روز قبل حزب هم سوسیال و هم دموکرات آلمانستان ـ
در جواب سؤال اجامر مزدور رسانه ها گفت:
«تقصیر من نیست.
وزیر اقتصاد قبلی این قرار داد فروش تسلیحات به عرعرستان را امضاء کرده است.»

۵
رسانه گفت:
«اگر ما هم نفروشیم دیگران می فروشند.
مثلا چکمه و نعلین و پوتین و چارق و آن و این می فروشند.»

۶
در یمن ۱۳ میلیون نفر از فرط بمباران عرعرستان
جهنم موعود را
پیشاپیش تجربه می کنند.

۷
نه نان دارند و نه آب.

۸
نه لانه دارند و نه آشیان

۹
شب و روز
زقوم می خورند و زهر می نوشند و عذاب می کشند.

 
حریف

دلم یک کوچه می خواهد
پر از خاموشی مطلق

و
یک باران بی هنگام
که آغوشش پناه چشم خیس من شود، شاید.

و
مشتی خاک باران خورده و مطبوع
که استشمام بوی تازه اش
راه نفس را وا کند، امشب

که
شاید از سر من دست بردارد
این بغض نمک نشناس.

دلم شادابی و عطر خوش گل های باران خورده می خواهد
که روحم را جلا بخشد
و بغض لعنتی را بشکند در سینه
و
اشکم رها گردد.

دلم
یک کوچه باران
آرزو دارد
که در آغوش خود گیرد مرا بی چتر
و چشمم اشک خود را ول کند بر روی گونه.

خدایا آسمانت چند؟

تمام ابرهایت را خریدارم
بگو، باران ببارد
وقت باریدن رسیده
که امشب من،
چه بی اندازه دلتنگم.
‎‎‌‎
پایان

شعر زیبایی است.

۱
به شاعر بگو:
«برو کار می کن
مگو:
«چیست کار؟»

که سرچشمه دلگشایی است، کار.

۲
دلتنگی فقط یک دلیل دارد و آن، علافی است.

۳
کار
ـ چه مادی، چه فکری و چه هنری ـ
قاتل دلتنگی است.

۴
ما
آزموده ایم
در این عرصه بخت خویش
باید برون کشید از این ورطه رخت خویش


ویرایش: 
 
بیر بولبولم، گول عشقی آلیبدیر توانیمی
ای باغبان، داغیتما منیم آشیانیمی

معنی تحت اللفظی:
بلبلی هستم که عشق گل توش و توانم را سلب کرده است.
ای باغبان
آشیان مرا تار و مار مکن.

۱
عجب جفنگ خردستیزانه ای!

۲
کجای جهان
باغبانی پیدا می شود که آشیانه بلبلی را و یا حتی کلاغ و گنجشک و کبوتری را تار و مار کند؟

۳
من ـ زور شاعر خردستیز
از باغبان
البته مادر و پدر دخترک گل آسا ست که حاضر به دادن گل به دست خر خردستیز نیستند.

۴
بهتر هم همین است که جلوی خر علف بریزند و نه گل.

فلانی
 فلان و بهمان و پفیوز و دیوث است.
حریف

۱
هی حریف
به همنوعان دگر اندیشت
فحش نده و توهین نکن.

۲
اعضای جامعه حق دارند
که
به هر دلیلی
منافع طبقه معینی را نمایندگی کنند.

۳
طرفدار طبقه حاکمه بودن که جرم نیست.

۴
طرفداری از طبقه معینی برای اعضای جامعه
چه بسا
تکلیف و وظیفه است.

۵
ما هم بی طرف نیستیم.
به همین دلیل فحش باران می شویم.

۶
کسی یافت نمی شود که ماورای طبقاتی باشد.

۷
بهتر است که
اندیشه و نظر افراد نقد شود
و از نظر خود دفاع به عمل آید.

۸
بهتر است که
از حقیقت عینی دفاع شود.

۹
افراد می توانند در نظرات شان تجدید نظر کنند و یا حتی بمیرند.

۱۰
نظر افراد
اما می ماند و مؤثر می افتد.
گاه مثبت و گه منفی.

۱۱
عمل آدم ها نتیجه نظر آنها ست.

۱۱
به همین دلیل
نظر همنوع باید به چالش علمی و انقلابی ـ انتقادی کشیده شود
و
نه
حرفه او، خود او و یا خواهر و مادر او.


با جنگ و خونریزی نه دنیای مطلوب را تأسیس می‌توان کرد، ونه دنیایِ بنا یافته بر پایۀ جنگ و خونریزی مورد قبول واقع خواهد شد. هر نظامی که بر پایۀ زور و خشونت بنا شده باشد، در کم‌ترین وقت فروخواهد پاشید.
حریف

۱
جنگ چیست؟

۲
جنگ فرم است.
ظرف است.

۳
جنگ فرمی برای حل اختلافات فی مابین است.

۴
آدم ها وقتی به جنگ می پردازند که اختلافات شان به طرق مسالمت امیز حل نمی شود.

۵
در دیالک تیک فرم و محتوا (ظرف و مظروف) نقش تعیین کننده از آن محتوا ست.

۶
جنگ به مثابه فرم
حاوی محتوایی است.

۷
به همین دلیل جنگ ها به دو دسته تقسیم بندی می شوند:

الف
جنگ های مبتنی بر بیداد

ب
جنگ های مبتنی بر داد
(جنگ های رهایی بخش)

مثلا جنگ های دهقانان بر ضد اشرافیت فئودال جهت رهایی از قید و بند فئودالی

ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر