جمعبندی
از
مسعود بهبودی
چهره عنسانی امپریالیسم آلمان
۱
میزان سود حاصله از صدور تسلیحات کوچولو ـ موچولو به کشورهای خیلی خیلی دموکراتیک از قبیل عرعرستان و عردوغانستان و کردستان و لرستان و عجمستان و عمارات متفرقه عرعری و بربری
از ۴ میلیون یورو در سال ۲۰۱۶
به
۲۲ میلیون یورو در سال ۲۰۱۷ افزایش یافته است.
۲
از میزان افزایش سود حاصل از فروش تسلیحات گنده گنده هنوز خبری در دست نیست.
مش مرکل بشر دوست گفت:
«مگر حمایت از آوارگان جنگی جرم است؟»
۴
ـ وزیر امور خارجه کنونی و وزیر اقتصاد دیروزی و رئیس چند روز قبل حزب هم سوسیال و هم دموکرات آلمانستان ـ
در جواب سؤال اجامر مزدور رسانه ها گفت:
«تقصیر من نیست.
وزیر اقتصاد قبلی این قرار داد فروش تسلیحات به عرعرستان را امضاء کرده است.»
۵
رسانه گفت:
«اگر ما هم نفروشیم دیگران می فروشند.
مثلا چکمه و نعلین و پوتین و چارق و آن و این می فروشند.»
۶
در یمن ۱۳ میلیون نفر از فرط بمباران عرعرستان
جهنم موعود را
پیشاپیش تجربه می کنند.
۷
نه نان دارند و نه آب.
۸
نه لانه دارند و نه آشیان
۹
شب و روز
زقوم می خورند و زهر می نوشند و عذاب می کشند.
دلم یک کوچه می خواهد
پر از خاموشی مطلق
و
یک باران بی هنگام
که آغوشش پناه چشم خیس من شود، شاید.
و
مشتی خاک باران خورده و مطبوع
که استشمام بوی تازه اش
راه نفس را وا کند، امشب
که
شاید از سر من دست بردارد
این بغض نمک نشناس.
دلم شادابی و عطر خوش گل های باران خورده می خواهد
که روحم را جلا بخشد
و بغض لعنتی را بشکند در سینه
و
اشکم رها گردد.
دلم
یک کوچه باران
آرزو دارد
که در آغوش خود گیرد مرا بی چتر
و چشمم اشک خود را ول کند بر روی گونه.
خدایا آسمانت چند؟
تمام ابرهایت را خریدارم
بگو، باران ببارد
وقت باریدن رسیده
که امشب من،
چه بی اندازه دلتنگم.
پایان
شعر زیبایی است.
۱
به شاعر بگو:
«برو کار می کن
مگو:
«چیست کار؟»
که سرچشمه دلگشایی است، کار.
۲
دلتنگی فقط یک دلیل دارد و آن، علافی است.
۳
کار
ـ چه مادی، چه فکری و چه هنری ـ
قاتل دلتنگی است.
۴
ما
آزموده ایم
در این عرصه بخت خویش
باید برون کشید از این ورطه رخت خویش
ویرایش:
بیر بولبولم، گول عشقی آلیبدیر توانیمی
ای باغبان، داغیتما منیم آشیانیمی
معنی تحت اللفظی:
بلبلی هستم که عشق گل توش و توانم را سلب کرده است.
ای باغبان
آشیان مرا تار و مار مکن.
۱
عجب جفنگ خردستیزانه ای!
۲
کجای جهان
باغبانی پیدا می شود که آشیانه بلبلی را و یا حتی کلاغ و گنجشک و کبوتری را تار و مار کند؟
۳
من ـ زور شاعر خردستیز
از باغبان
البته مادر و پدر دخترک گل آسا ست که حاضر به دادن گل به دست خر خردستیز نیستند.
۴
بهتر هم همین است که جلوی خر علف بریزند و نه گل.
فلانی
فلان و بهمان و پفیوز و دیوث است.
حریف
۱
هی حریف
به همنوعان دگر اندیشت
فحش نده و توهین نکن.
۲
اعضای جامعه حق دارند
که
به هر دلیلی
منافع طبقه معینی را نمایندگی کنند.
۳
طرفدار طبقه حاکمه بودن که جرم نیست.
۴
طرفداری از طبقه معینی برای اعضای جامعه
چه بسا
تکلیف و وظیفه است.
۵
ما هم بی طرف نیستیم.
به همین دلیل فحش باران می شویم.
۶
کسی یافت نمی شود که ماورای طبقاتی باشد.
۷
بهتر است که
اندیشه و نظر افراد نقد شود
و از نظر خود دفاع به عمل آید.
۸
بهتر است که
از حقیقت عینی دفاع شود.
۹
افراد می توانند در نظرات شان تجدید نظر کنند و یا حتی بمیرند.
۱۰
نظر افراد
اما می ماند و مؤثر می افتد.
گاه مثبت و گه منفی.
۱۱
عمل آدم ها نتیجه نظر آنها ست.
۱۱
به همین دلیل
نظر همنوع باید به چالش علمی و انقلابی ـ انتقادی کشیده شود
و
نه
حرفه او، خود او و یا خواهر و مادر او.
با جنگ و خونریزی نه دنیای مطلوب را تأسیس میتوان کرد، ونه دنیایِ بنا یافته بر پایۀ جنگ و خونریزی مورد قبول واقع خواهد شد. هر نظامی که بر پایۀ زور و خشونت بنا شده باشد، در کمترین وقت فروخواهد پاشید.
حریف
۱
جنگ چیست؟
۲
جنگ فرم است.
ظرف است.
۳
جنگ فرمی برای حل اختلافات فی مابین است.
۴
آدم ها وقتی به جنگ می پردازند که اختلافات شان به طرق مسالمت امیز حل نمی شود.
۵
در دیالک تیک فرم و محتوا (ظرف و مظروف) نقش تعیین کننده از آن محتوا ست.
۶
جنگ به مثابه فرم
حاوی محتوایی است.
۷
به همین دلیل جنگ ها به دو دسته تقسیم بندی می شوند:
الف
جنگ های مبتنی بر بیداد
ب
جنگ های مبتنی بر داد
(جنگ های رهایی بخش)
مثلا جنگ های دهقانان بر ضد اشرافیت فئودال جهت رهایی از قید و بند فئودالی
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر