تأملی
بر
تفسیری از «لبخندی»
که
لبخند
نیست.
ویرایش و تحلیل
از
میم حجری
سرچشمه:
آینده ما
۲۸ مرداد و اندیشه هائی در باره یک لبخند
رضا نافعی
۲۸ مرداد و اندیشه هائی در باره یک لبخند
رضا نافعی
۱
انوشه
اگر بخت گقتن می داشت
با
اگر بخت گقتن می داشت
باز هم برای آنها که هستند
و
آنها که «از این پس به جهان می آیند »
می گفت
که
ما راویان قصه های رفته از یاد نیستیم،
از اکنون می گوئیم و از فردای بهتر .
رضا نافعی
که
ما راویان قصه های رفته از یاد نیستیم،
از اکنون می گوئیم و از فردای بهتر .
رضا نافعی
آدم بدی نیست.
عیب اصلی رضا نافعی و اکثریت قریب به اتفاق اعضای حزب توده
فقر فلسفه
است.
بدبختی این است
که
حزب توده
تازه
گل سر سبد احزاب و سازمان های عرعریستی وطنی است.
رضا نافعی
هنوز نمی داند
که
بدون حلاجی ماضی
مستقبلی
تشکیل نمی شود.
همانطور که ذکرش گذشت:
اولاد حوا و آدم
در صورت صرفنظر
از
یادآوری «قصه های رفته از یاد»
فقط می توانند در مضارع مدام به سر برند
یعنی
فقط می توانند از «اکنون نکبت بار» سخن گویند و نه «از فردای بهتر و یا بدتر.»
۲
انوشه
اگر بخت گقتن می داشت
که
ما راویان قصه های رفته از یاد نیستیم،
از اکنون می گوئیم و از فردای بهتر .
اگر بخت گقتن می داشت
باز هم برای آنها که هستند
و
آنها که «از این پس به جهان می آیند »
می گفتکه
ما راویان قصه های رفته از یاد نیستیم،
از اکنون می گوئیم و از فردای بهتر .
دلیل تلخ ـ خند انوشه
و
بویژه
روزبه
در واپسین لحظات حیات
وقوف پیشاپیش به آینده بدتر و نکبت بارتر است.
خلایق خر
خیال می کنند
که
فقط
حزب توده
لت و پار و خاورانخواب می شود
و
فقط
جنبش کارگری ـ کمونیستی ـ جهانی
تار و مار می شود.
خلایق خر
خبر ندارند
که
با
تخریب حزب توده و جنبش کارگری ـ کمونیستی ـ جهانی
جامعه و جهان
از هر نظر
تخریب می شود.
با
تخریب حزب توده و جنبش کارگری ـ کمونیستی ـ جهانی
کاروان پیشرفت بشری
لنگ می شود
و
بشریت صد ها سال دیگر دچار درنگ می شود.
۳
ما پیام آوران صبح رخشانیم
ما پیام آوران صبح رخشانیم
زهی خیال باطل
سرداران سلحشور توده
اعدام می شوند
و
رضا نافعی
معلوم نیست
که
به چه دلیلی
در مرگ سرداران،
نه
فاجعه
را،
نه
شروع شبی تیره تر و قیرتر
بلکه طلوع صبح روشن تر و رخشان تر
را
پیشگویی الکی می کند.
سؤال
این است
که
این
«خوش» ـ «بینی»
در تحلیل نهایی
چیست؟
۴
ما پیام آوران صبح رخشانیم
خوش بینی
(اوپتیمیسم)
یکی از مشخصات ایده ئولوژیکی بارز همه طبقات اجتماعی انقلابی
در طول تاریخ دراز بشری بوده است.
بدبینی
(پسیمیسم)
یکی از مشخصات ایده ئولوژیکی بارز همه طبقات اجتماعی ارتجاعی
در طول تاریخ دراز بشری بوده است.
دیالک تیک خوش بینی و بد بینی
یکی از معیارهای مهم برای تمیز افراد و آثار و اشعار و نظرات انقلابی
از
افراد و آثار و اشعار و نظرات ارتجاعی
است.
اما
هر گردی گردو نیست.
مسئله هم همین است.
آدم،
آدم است
و
می تواند آدمفریب درجه عالی جلیلی باشد.
خوش بینی رضا نافعی
خوش بینی فئودالی
است
و
نه
خوش بینی پرولتری ـ توده ای.
بخش اعظم «توده ای» ها
اصلا و ابدا
توده ای
نیستند.
حزب «توده»
به شرطی می تواند حزب توده باشد
که
حزبی فلسفی
باشد
و
تئوری علمی و انقلابی
را
عمیقا و اصیلا
از آن خود کرده باشد.
در
غیاب تفکر فلسفی (خرد کل اندیش) و تئوری علمی و انقلابی
حتی اگر همه اعضای حزب «توده» کارگر صنعتی نازله از کره مریخ باشند،
حزب «توده»
به طویله تبدیل می شود
و
عدمش
بی کمترین تردید
به، ز وجود است.
البته
نباید فراموش کرد
که
حزب «توده»
بمراتب بهتر از همه طویله های سیاسی همه طبقات اجتماعی است.
اکنون
باید از خود پرسید:
دیالک تیک خوش بینی و بد بینی
از چه قرار است؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر