مهدی اخوان ثالث
(1307 ـ 1369)
پیوند ها و باغ ها
از این اوستا
(1344)
ویرایش و
تحلیل از
ربابه نون
سبز
و رنگین جامه ای گلبفت بر تن داشت
دامن
سیرابش از موج طراوت، مثل دریا بود
از
شکوفه های گیلاس و هلو،
طوق
خوش آهنگی به گردن داشت
پرده
ای طناز بود از مخملی، گه خواب، گه بیدار
با
حریری که به آرامی وزیدن داشت
روح
باغ شاد همسایه
مست
و شیرین می خرامید و سخن می گفت
و
حدیث مهربانش روی، با من داشت
·
معنی تحت اللفظی:
·
گردن بند موزونی از شکوفه های
گیلاس و هلو به گردن داشت.
·
سیب در این جمله اخوان، در نهایت
صراحت فمینیزه می شود.
·
آن سان که سیب ـ بسان دختری و یا
زنی ـ گردن بندی از شکوفه های گیلاس و هلو به گردن می آویزد.
·
خودویژگی سیبدختر و یا سیبزن این
است که علیرغم فمینیزه شدن، پیوندش را با طبیعت (گیلاس و هلو) حفظ می کند.
·
چرا و به چه دلیل؟
1
از
شکوفه های گیلاس و هلو،
طوق
خوش آهنگی به گردن داشت
·
دلیلش این است که همه این اوصاف اخوان
از سیب، نه رئال، بلکه ایدئال و یا حتی خیال اند.
·
سیب که نمی تواند هم سیب باشد و به
هوا انداخته شود و گرفته شود و هم شکوفه داشته باشد.
·
سیب در خیال شاعر بطرز سوبژکتیو،
توسعه می یابد.
·
شاعر سیب را ایدئالیزه می کند.
·
از سیب ـ احتمالا ـ بوی شکوفه های
گیلاس و هلو به مشام شاعر می رسد.
·
سیب درست به همین دلیل نه گردنبندی
از الماس، بلکه از شکوفه های هلو و گیلاس به گردن دارد.
2
پرده
ای طناز بود از مخملی،
گه
خواب، گه بیدار
·
معنی تحت اللفظی:
·
سیب از فرط حریریت (لطافت) به پرده
سرشار از ناز شباهت داشت، که حریرش گاهی خفته بود و گه بیدار.
·
پرده ی طناز حاکی از آن است که
اخوان به پرده ی جامد و بی جان، سوبژکتیویته اعطا می کند
·
سیب در هیئت پرده ناز می کند و
عشوه می ریزد.
·
از این رو می توان گفت که اخوان،
سیب را به پرده ابریشمین تشبیه می کند و پرده را فمینیزه می کند:
·
موجود زنده (سیب) زیر قلم شاعر، به
مصنوع صنعتی (حریر) بدل می شود و بلافاصله هومانیزه و به عبارت دقیقتر، فمینیزه می
شود.
·
سیب به پرده ای ابریشمین بدل می
شود که سرشار از امواج خیزنده و خوابنده (شکننده)
است.
3
با
حریری که به آرامی وزیدن داشت
روح
باغ شاد همسایه
مست
و شیرین می خرامید و سخن می گفت
و
حدیث مهربانش روی، با من داشت
·
معنی تحت اللفظی:
·
سیب مشابه پرده ی ابریشمین ـ نسیم
آسا ـ می وزید و با وزش حریر آسای آن، روح باغ شاد همسایه ـ مستانه و شیرینانه ـ می
خرامید و با من به مهربانی سخن می گفت.
·
خواننده حالا می فهمد که سیب از
باغ همسایه است.
·
سیب به همین دلیل، دیالک تیکی از
ماده و روح است.
4
من
نهادم سر به نرده ی آهن باغش
که
مرا از او جدا می کرد
و
نگاهم
ـ مثل پروانه ـ
در
فضای باغ او می گشت،
گشتن
غمگین پری در باغ افسانه
·
معنی تحت اللفظی:
·
سرم را بر نرده آهنین باغ همسایه
نهادم.
·
نرده آهنینی که مرا از او جدا می
کرد.
·
نگاهم ـ بسان پروانه ـ در فضای باغ
همسایه می گشت و یاد آور گردش پری غمگین در باغ افسانه بود.
·
این بند شعر اخوان فوق العاده زیبا
ست:
5
نرده ی آهن
باغش
·
خواننده و شنونده اندیشنده از خود
حتما می پرسد:
·
نرده آهنین باغ چه کسی؟
6
من
نهادم سر به نرده ی آهن باغش
که
مرا از او جدا می کرد
·
با توجه به «او» می توان گفت که منظور شاعر روح باغ همسایه است.
·
منظور شاعر نرده آهنین خود باغ است
که روحش سیب را همراهی می کرد.
·
باغ بدین طریق روحمند می گردد، هومانیزه
می شود.
·
باغ بدین طریق، انسان واره می شود
و نرده ی آهنین باغ شاعر را از باغ آدم واره
جدا می کند.
·
نرده باغ سدی در برابر ورود شاعر
به باغ روحمند است.
7
من
نهادم سر به نرده ی آهن باغش
که
مرا از او جدا می کرد
و
نگاهم
ـ مثل پروانه ـ
در
فضای باغ او می گشت،
گشتن
غمگین پری در باغ افسانه
·
شاعر، درست به دلیل عجز از ورود به
باغ، نگاه خود را بسان پروانه ای در فضای باغ به پرواز در می آورد تا کنجکاوی اش
را ارضا کند.
·
تشبیه نگاه به پروانه، یکی از بهترین
ابداعات ناتورالیستی اخوان است.
·
چیزهای انسانی مثلا نگاه بدین طریق
ناتورالیزه می شوند.
·
شعر اخوان جولانگاه استحاله بی
امان طبیعت به جامعه و برعکس است.
·
اخوان از این لحاظ بی نظیر است.
8
من
نهادم سر به نرده ی آهن باغش
که
مرا از او جدا می کرد
و
نگاهم
ـ مثل پروانه ـ
در
فضای باغ او می گشت،
·
اخوان می خواهد از اندوهی به
خواننده و شنونده (مصرف کننده ی) شعر گزارش دهد که در نگاهش موج می زند.
·
اخوان می توانست، از پروانه غمگین
سخن راند.
·
اخوان ولی اخوان است و نه زباله
شاعر پسا مدرن.
·
اخوان شاعری از سر تا پا خردگرا ست
و نه خردستیز.
·
اخوان رئالیست است و نه ایرئالیست.
·
به همین دلیل از سرحدات رئالیته و راسیونالیته
(واقعیت و عقلیت) پا فراتر نمی دهد.
·
انضباط یکی از خصوصیات اصلی نمایندگان
رئالیسم و راسیونالیسم است.
9
من
نهادم سر به نرده ی آهن باغش
که
مرا از او جدا می کرد
و
نگاهم
ـ مثل پروانه ـ
در
فضای باغ او می گشت،
گشتن
غمگین پری در باغ افسانه
·
اخوان به همین دلایل پروانه را به
پری تشبیه می کند تا غمالودگی نگاهش را روشن سازد.
·
پری ولی نمی تواند در فضای باغ
همسایه پرواز کند و به هر کنجی سر بکشد.
·
به همین دلیل، شاعر رئالیست و راسیونالیست،
باغ همسایه را هم بسان پروانه و یا نگاه، ایرئالیزه می کند و به باغ افسانه تشبیه
می کند.
·
تا خرد حکمفرما بر شعر، لطمه بر
ندارد
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر