ای مرز پر گهر
فروغ
فرخزاد
(1313
ـ 1345)
(1934
ـ 1966)
ویرایش و تحلیل از
شین میم شین
فاتح
شدم
خود
را به ثبت رساندم
خود
را به نامی، در یک شناسنامه، مزین کردم
و
هستی ام به یک شماره مشخص شد
پس
زنده باد 678، صادره از بخش 5، ساکن تهران
·
معنی تحت اللفظی:
·
فتح الفتوح من، ثبت رسمی نام خویش
در شناسنامه ای و تشخص (مشخص شدن) هستی ام به شماره ای است:
·
پس زنده باد 678 ـ شماره شناسنامه
ام.
1
·
این شعر فروغ طنز است.
·
طنزی انتقادی است.
·
طنزی انتقادی ـ اجتماعی است.
·
فروغ که خودش خودش را نامگزاری
نکرده و ضمنا خودش برای خودش شناسنامه درخواست و دریافت نکرده است.
·
این شق القمر به عهده پدر است که سالار
خانه و خانواده است.
·
اسم فروغ، فروغ خشک و خالی نیست.
·
فروغ مفهومی مجرد و مبهم است و
شنونده هوشمند به محض شنیدن آن از خود و اگر متهور باشد از صاحب نام می پرسد:
·
فروغ چه چیزی؟
·
اسم اصلی فروغ، فروغ زمان است و شهرتش، فرخ زاد عراقی است.
2
دیگر
خیالم از همه سو راحت است
آغوش
مهربان مام وطن
پستانک
سوابق پرافتخار تاریخی
لالایی
تمدن و فرهنگ
و
جق و جق جقجقه ی قانون ...
·
معنی تحت اللفظی:
·
خیالم اکنون از هر نظر راحت است:
·
وطنی دارم که مثل مادرم مهربان است
و آغوش مهربارش همیشه به رویم باز است.
·
پستانکی از سوابق فخر انگیز تاریخی
بر دهانم نهاده اند و لالائی تمدن و فرهنگ به گوش می خوانند و جق و جق جغحغه قانون
در گوشم است.
·
فروغ در این بند شعر، ایده ئولوژی
ارتجاعی طبقه حاکمه را و کسب و کار استحماری اش را به تبر تیز انتقاد رئالیستی ـ
راسیونالیستی می بندد:
الف
آغوش
مهربان مام وطن
·
اولین فریب طبقه حاکمه، قالب کردن
جامعه طبقاتی به عنوان وطن به اعضای جامعه است که جهنمی از تضادهای چرکین رنگارنگ است.
ب
آغوش
مهربان مام وطن
·
دومین فریب طبقه حاکمه، نام مادر
دادن به جهنم طبقاتی و مادر تک تک افراد جا زدن وطن از توده بهتران است.
پ
·
سومین فریب طبقه حاکمه، باز بودن
آغوش مادرانه جامعه طبقاتی به روی همه اعضای جامعه است.
ت
پستانک
سوابق پرافتخار تاریخی
·
چهارمین فریب طبقه حاکمه،
ایدئالیزه کردن سوابق تاریخی چه بسا جعلی است.
·
این استحمار ملی توسط طبقه حاکمه،
خاص ایران نیست.
·
در همه کشورهای جهان همین استحمار
خلایق رواج وسیع دارد.
·
بی دلیل نیست که در مغولستان،
تندیس بالا بلندی از چنگیز خان ساخته اند و در کشور دیگر از تیمورخان، پلی از الله
وردی خان، زیارتگاهی از روح الله خان و الی آخر.
·
قحط بهانه و دستاویز نیست.
·
شاعر چلقوزی، خان خونریزی، قاتل
زبردستی و امام قلدری می تواند پستانکی از سوابق فخر انگیز تاریخی ـ ملی باشد.
ث
لالایی
تمدن و فرهنگ
·
ایده ئولوژی و ایدئولوگ های طبقه
حاکمه، خطه «قلب و مغز» اعضای جامعه را ـ اعم از کودک و برنا و پیر ـ تسخیر و خود
آنها را ـ بدون استثناء ـ تصغیر می کنند.
·
نوزاد واره می سازند.
·
بعد به نیت استحمار، تمدن و فرهنگ
کذائی و چه بسا من در آوردی را بسان لالائی به گوش شان تلاوت می کنند تا گرم و نرم
و خام و خر شوند، آرام گیرند و به خواب عمیقی فرو روند.
ج
و
جق و جق جقجقه ی قانون
·
پس از بیدار شدن از خواب عمیق، جق
و جق جغجغه قانون را به گوش شان می رسانند تا سر به زیر و مطیع و خر گردند و دروازه
ی نکبت جهنم طبقاتی جامعه به لولای همیشگی بگردد و وضع همیشه همان بماند که طبقه
حاکمه می پسندد و می خواهد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر