۱۳۹۵ خرداد ۲۲, شنبه

سیری در شعری از مهدی اخوان ثالث (50)


قصه ی شهر سنگستان
از این اوستا
(1344)

ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

کفتر دوم

تواند بود
پس از این کوه تشنه، دره ای ژرف است
در او نزدیک غاری تار و تنها، چشمه ای روشن؟

کفتر اول

از اینجا تا کنار چشمه راهی نیست
چنین باید که شهزاده در آن چشمه بشوید، تن
غبار قرن ها دلمردگی از خویش بزداید
اهورا وایزدان وامشاسپندان را
سزا شان با سرود سالخورد نغز بستاید

·        معنی تحت اللفظی:
·        آری.
·        چشمه ای در این حوالی هست و از اینجا تا چشمه، راه درازی نیست.
·        شهریار شهر سنگستان باید در آن چشمه، آبتی کند و غبار قرن ها دلمردگی را از خود بشوید.
·        بعد در ستایش اهورا، ایزدان و امشاسپندان، سرود زیبای دیرین بخواند.

·        اخوان در این بند شعر، راه نجات قهرمان قصه غصه را تعیین می کند:
     
1
از اینجا تا کنار چشمه راهی نیست
چنین باید که شهزاده در آن چشمه بشوید، تن
غبار قرن ها دلمردگی از خویش بزداید

·        اولین کاری که قهرمان قصه غصه باید انجام دهد، آبتنی در چشمه است.
·        آبتنی، اندام آدمی را بلحاظ جسمی و روحی و روانی تطهیر می کند:
·        آبتنی ـ به زبان استه تیکی ـ هنری اخوان ـ غبار قرن ها دلمردگی را از اندام می شوید:
·        اندام آدمی دیالک تیکی از جسم و جان است.

·        دیالک تیک دیر آشنای جسم و جان چیست؟        

2
از اینجا تا کنار چشمه راهی نیست
چنین باید که شهزاده در آن چشمه بشوید، تن
غبار قرن ها دلمردگی از خویش بزداید

·        دیالک تیک جسم و جان، یکی از فرم های بسط و تعمیم عام ترین دیالک تیک فلسفی ـ هستی است:
·        دیالک تیک جسم و جان، یکی از فرم های بسط و تعمیم دیالک تیک ماده و روح و یا دیالک تیک وجود و شعور است که مسئله اساسی فلسفه است.
·        جهان بینی ماتریالیستی و ایدئالیستی در رابطه با این دیالک تیک تعیین و مرزبندی  می شود.
   
3
از اینجا تا کنار چشمه راهی نیست
چنین باید که شهزاده در آن چشمه بشوید، تن
غبار قرن ها دلمردگی از خویش بزداید

·        شاید منظور اخوان از آبتنی در چشمه و غبار دلمردگی شوئی، نوسازی تئوریکی ـ پراتیکی حزب توده باشد.
·        منظور او از نوسازی تئوریکی شاید گذار حزب توده از استالینیسم به مارکسیسم ـ لنینیسم باشد که ضمنا به معنی گذار از ماتریالیسم مکانیکی و متافیزیکی به ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی و تئوری شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی است.

4
از اینجا تا کنار چشمه راهی نیست
چنین باید که شهزاده در آن چشمه بشوید، تن
غبار قرن ها دلمردگی از خویش بزداید

·        منظور اخوان از مدرنیزاسیون پراتیکی (نوسازی عملی)   شاید نو سازماندهی حزب توده باشد.
·        تجدید نظری علمی و انقلابی در ساختار تشکیلاتی حزب باشد.
  
5
اهورا وایزدان وامشاسپندان را
سزا شان با سرود سالخورد نغز بستاید


·        قهرمان قصه غصه باید به ستایش از سه قوه زیر بپردازد:
·        اهورا مزدا، امشاسپندان و ایزدان

الف
اهورا مزدا

·        اهورا مزدا، خدای حق است و ضد دوئالیستی اهریمن است.
 
ب
ایزد یا رب ‌النوع
 فرشته موکل بر هر یک از انواع موجودات.
مظهر روحانی و جاودانی موجودات در عالم معنا ست
 که محافظ نوع خود در جهان مادی اند
 خدای نوع،
یعنی خدای هر یک از انواع موجودات
  مانند خدای آب، آتش، زمین
 اقوام آریایی (هند و ایرانی) را در هزارهٔ دوم پیش از میلاد
ناتورالیست بوده اند
پرستنده ی «مظاهر طبیعت» 
   خورشید، ماه، سیارات، آذرخش و طوفان بوه اند

·        ایزدان مظاهر ایدئال انواع اند.
·         
·        ما اینجا با دیالک تیک ایدئال و رئال سر و کار داریم.
·        با دیالک تیک روحانی و جسمانی سر و کار داریم.
  
پ
امشاسپندان
  یعنی جاودانان پاک یا مقدسان نامیرا

·        امشاسپند در تئولوژی زرتشتی، به معانی مختلف زیر به کار می رود:

1
امشاسپندان به شش فضیلت اهورامزدا اطلاق می شود
که مظاهر توان اهورا مزدا هستند.

·        امشاسپند از سوئی بیانگر فضایل اهورامزدا ست.  
·        امشاسپند در این مورد حاوی محتوای نظری و اخلاقی است.     

2
   امشاسپندان
  در زمین برای گسترش صلح و عدالت یاری ازاهورا مزدا حمایت می کنند
و هرکدام مسئولیت انجام امری را به عهده دارند.

·        امشاسپند از سوی دیگر به مثابه قوه مادی ـ عملی و به عنوان قوه حامی اهورا مزدا در زمین و حامل مسئولیت های اجتماعی است.
 
3
امشاسپندان حلقه  واسط میان خلق و اهورامزدا و
راهنمای نیکوکاران به بهشت اند.

·        امشاسپند از سوی دیگر به مثابه حلقه واسط میان خلق و خدا ست.
·        به عنوان پل پیوند میان ماده و روح است.
·        به زبان فلسفی، فونکسیون امشاسپند، مادیت و شیئیت بخشی روح است:
·        فونکسیون امشاسپند جامه عمل پوشاندن به اراده اهورا ست. 

ت
امشاسپندان
  در زرتشتیسم که نبرد حق علیه باطل نمایندگی می شود،
حامی حق اند.

·        این بدان معنی است که امشاسپندان، سپاه و یا فرماندهان سپاه اهورا مزدا در زمین هستند.
   
ث
ضد امشاسپندان، دیوان اند.
 اهریمن که خالق شر است،
گروهی از دیو های کماره را برای مقابله با امشاسپندان تولید می کند.

·        اکنون دیالک تیک خیر و شر و یا حق و باطل از صراحت می گذرد:
     
1
·        دیالک تیک خیر و شر و یا حق و باطل در عالم مادی به شکل دیالک تیک امشاسپندان و دیوان بسط و تعمیم می یابد.

2
·        دیالک تیک خیر و شر و یا حق و باطل در عالم روحی (در آسمان)  به شکل دیالک تیک اهورا مزدا و اهریمن بسط و تعمیم می یابد که انعکاس آسمانی ـ انتزاعی دیالک تیک خیر و شر در زمین است.   

6
پس از آن، هفت ریگ از ریگ های چشمه بردارد
در آن نزدیک ها چاهی است
کنارش آذری افروزد  و او را نمازی گرم بگزارد

پس آنگه، هفت ریگش را
به نام و یاد هفت امشاسپندان در دهان چاه اندازد

·        معنی تحت اللفظی:
·        قهرمان قصه غصهريال بعد از آبتنی باید هفت ریگ از ریگ های چشمه بردارد، در کنار چاهی که در آن حوالی قرار دارد، آتشی روشن کند و در پیشگاه اهورا مزدا نماز بگزارد.
·        پس از اتمام نماز، هفت ریگ چشمه را به نام هفت امشاسپند، در چاه اندازد.
   
ادامه دارد.

۱ نظر:

  1. ویرایش:
    هرمان قصه غصه، بعد از آبتنی باید هفت ریگ از ریگ های چشمه بردارد، در کنار چاهی که در آن حوالی قرار دارد، آتشی روشن کند و در پیشگاه اهورا مزدا نماز بگزارد.

    پاسخحذف