آن از تبارِ دیگر
با سپاس از
مسعود
تمت
یعنی به پایان رسید.
تمام شد.
·
آدم (پدر)،
·
آه و دم است.
·
از صُلب او بودم:
·
او از تبار آدم بود.
·
یک دم،
·
بود،
·
اما دم دگر،
·
آه و دمی و تَمَّت.
·
و من،
·
چل روز، جامه، نیلی کردم
.
·
آدم (مادر)،
·
آه و دم است.
·
از بطن او بودم:
·
او از تبار آدم بود.
·
یک دم،
·
بود،
·
اما دم دگر،
·
آه و دمی و تَمَّت.
·
و من،
·
چل روز، جامه، نیلی کردم.
·
آدم،
·
آه و دم است.
·
از صُلب و بطن آنانم ( پدر ـ مادر)
·
من نیز از تبار آدمیانم
·
من هم،
·
یک دم،
·
هستم،
·
اما دم دگر،
·
آه و دمی و تَمَّت.
·
شاید کسی،
·
چل روز، جامه، نیلی سازد.
·
این سرگذشت آدم و فرزند آدم است.
·
آدم،
·
آه و دم است،
·
اما
·
آن از تبار دیگر،
·
آه و دمی و... بعد،
·
در جنبش همیشه،
·
با باد و خاک و آب و آتش.
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر