ویرایش و
تحلیل از
یدالله
سلطانپور
امام
امت:
معامله
و خرید و فروش موسیقی حرام است
مگر
آهنگی که اخیرا به مناسبت شهادت آقای مطهری ساخته اند
سخنرانی جماران
کتاب
کوثر
·
وارونه سازی چندین باره ی چیزها،
کسب و کار اصلی ادیان و مذاهب است.
·
به همین دلیل ادیان و مذاهب را
شعور وارونه می نامند.
·
شاید بهتر آن باشد که ادیان و
مذاهب را شعور متکی و مبتنی بر وارونه سازی چندین باره بنامند.
·
بحث را از عالی ترین اوتوریته
مذاهب یعنی الله و یا خدا شروع کنیم:
1
·
خدا چیست و چگونه پدید آمده است؟
·
خدای حقیقی ـ در واقع ـ خدای واقعی
همیشه حی و حاضر است.
·
خدای واقعی، توده مولد و زحمتکش
است.
·
خدای واقعی مولد مایحتاج زندگی
است.
·
خدای واقعی را نمی توان دید، با
آنکه همه جا هست.
·
خدای واقعی مرئی نامرئی است.
·
خدای واقعی فعال مایشاء غایب از
نظر است.
·
خدای واقعی را نمی توان با چشم
معمولی دید.
·
برای دیدن خدای واقعی، برای دیدن
توده، به چشم عقل و درایت و هوش نیاز است.
·
به تئوری علمی ـ انقلابی نیاز است.
·
به رئالیسم و راسیونالیسم نیاز
است.
2
·
اگر کسی انعکاس آسمانی ـ انتزاعی
خدای واقعی را بجوید، باید توده مولد و زحمتکش را در آئینه آسمان منعکس کند و
تصویر حاصله را خدا بنامد.
·
خدای حقیقی در این صورت به صورت
تصویر خدای خاک نمودار خواهد گشت.
·
خدای حقیقی در این صورت، انعکاس
آسمانی ـ انتزاعی خدای رزاق زمینی ـ واقعی خواهد بود:
·
انعکاس آسمانی ـ انتزاعی توده دهقان
و دامپرور و عمله و بنا و نجار و خیاط و بقال و عطار و معلم و مهندس و پزشک و
هنرمند و غیره خواهد بود.
3
·
خدایان جهان بی طبقه باستان نیز کم
و بیش چنین بوده اند:
·
خدایان حقیقی بوده اند.
·
انعکاس آسمانی ـ انتزاعی خدای
واقعی، یعنی توده بوده اند.
4
·
ادیان و مذاهب اما به جای خدای
واقعی، به جای توده مولد و زحمتکش، ضد دیالک تیکی خدای واقعی را، یعنی طبقه حاکمه
را، اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی و بورژوازی را در آئینه آسمان منعکس می
کنند.
·
در نتیجه، خدای مثلا اسلام به
چنگیزخان مغول و یا تیمور لنگ بیشتر شباهت دارد تا به دهقان مولد.
·
این هنوز تمام ترفند ادیان و مذاهب
نیست.
5
·
ترفند دیگر و بمراتب مهم تر ادیان
و مذاهب، وارونه سازی این دیالک تیک طبقه حاکمه و خدا ست.
·
در دیالک تیک طبقه حاکمه و خدا،
نقش تعیین کننده قاعدتا باید از آن طبقه حاکمه باشد و نه از آن انعکاس آسمانی ـ
انتزاعی طبقه حاکمه.
·
شیئ قاعدتا باید بر تصویرش مقدم
باشد.
·
منشاء تصویر باید شئی مربوطه
قلمداد شود.
·
تصویر هر شیئ باید ظل الشیئ (سایه
شیئ مربوطه) قلمداد شود.
6
·
ادیان و مذاهب اما دیالک تیک شیئ و
تصویر شیئ را وارونه می سازند و شیئ را مخلوق تصویر آن جا می زنند.
·
بدین طریق و با این ترفند، چنگیز
خان مغول و تیمور لنگ ظل الله تصور می شوند.
·
و الله جای شیئ مربوطه را به خود
می گیرد:
·
یعنی جای شیئ و تصویر عوض می شود.
7
·
این طریق و ترفند وارونه سازی،
متدئولوژی اصلی همه ادیان و مذاهب است:
·
اسلام به عنوان مثال، دربار سلاطین
و خرگاه خوانین را در آئینه ی آسمان منعکس می کند:
·
از انعکاس آسمانی ـ انتزاعی وزرا و
ملازمان و مشاوران و خدمه و غلامان و پیک ها و پیغام ها و جلادها و غیره دربارها و
خرگاه ها، درگاه الهی مجهز به ملائکه و اجنه و عزرائیل و جبرئیل و میکائیل و غیره و
خرافه های قضا و قدر و اجل و وحی منزل و غیره را سر هم بندی می شوند و به خورد خلایق
داده می شوند.
·
سؤالی که ما را به خود مشغول داشته،
این است که چرا و برای چی؟
8
·
اهداف و آماج های ادیان و مذاهب از
این وارونه سازی های چندین باره، اهداف و آماج های ایده ئولوژیکی اند.
·
هدف و آماج اصلی ادیان و مذاهب مشروعیت
بخشیدن به حاکمیت طبقاتی با توسل به احکام الهی است:
الف
·
چون جهان خدائی دارد، کشور هم باید
خانی و یا سلطانی داشته باشد.
ب
·
توجیه حقانیت خوانین و سلاطین با توسل
به سایه خوانین و سلاطین، یعنی با توسل به خدا.
پ
·
فلسفه ی وارونه سازی ادیان و مذاهب
اکنون معلوم می شود:
·
تصویر به خدمت شیئ مربوطه کمر می
بندد.
·
خدا به خادم خوانین بدل می شود.
ت
·
خوانین و سلاطین هم هر کس را که به
سایه آنها چپ نگاه کند، تکفیر می کنند و در جا گردن می زنند تا ادیان و مذاهب رونق
خود را حفظ کنند.
ث
·
اگر این دیالک تیک شیئ و تصویر
وارونه شود، سحر ایده ئولوژیکی ادیان و مذاهب باطل می شود.
ج
·
چون خدا رزاق است، پس سایه خدا هم
باید رزاق باشد.
·
دگماتیسم مذهبی همین است:
·
اول بطرز سوبژکتیویستی، هر چه دل شان
خواست به خدا نسبت می دهند، بعد همان صفات را بطرز مکانیکی به سایه های خدا می
چسبانند.
·
بی اعتنا به اینکه رزاق نه اشرافیت
بنده دار و فئودال و روحانی و بورژوازی، بلکه خدای خاک است.
·
توده است.
9
·
اکنون بهتر می توان به دیالک تیک زیربنای
اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی پی برد:
·
تصویر (روبنا) از شیئ (زیر بنا)
نشئت می گیرد.
·
تصویر سایه ی شیئ است.
·
همان تصویر ناشی از شیئ بعد به
خدمت شیئ کمر می بندد و به توجیه و تحکیم و تثبیت آن کمک می کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر