۱۳۹۵ خرداد ۲۴, دوشنبه

سیری در فرمایشات رهبران ملت ایران (8 )


ویرایش و تحلیل از
یدالله سلطانپور

امام امت:
معامله و خرید و فروش موسیقی حرام است
مگر آهنگی که اخیرا به مناسبت شهادت آقای مطهری ساخته اند
 سخنرانی جماران
کتاب کوثر

·        وارونه سازی چندین باره ی چیزها، کسب و کار اصلی ادیان و مذاهب است.
·        به همین دلیل ادیان و مذاهب را شعور وارونه می نامند.
·        شاید بهتر آن باشد که ادیان و مذاهب را شعور متکی و مبتنی بر وارونه سازی چندین باره بنامند.

·        بحث را از عالی ترین اوتوریته مذاهب یعنی الله و یا خدا شروع کنیم:

1

·        خدا چیست و چگونه پدید آمده است؟

·        خدای حقیقی ـ در واقع ـ خدای واقعی همیشه حی و حاضر است.
·        خدای واقعی، توده مولد و زحمتکش است.
·        خدای واقعی مولد مایحتاج زندگی است.

·        خدای واقعی را نمی توان دید، با آنکه همه جا هست.
·        خدای واقعی مرئی نامرئی است.
·        خدای واقعی فعال مایشاء غایب از نظر است.

·        خدای واقعی را نمی توان با چشم معمولی دید.
·        برای دیدن خدای واقعی، برای دیدن توده، به چشم عقل و درایت و هوش نیاز است.
·        به تئوری علمی ـ انقلابی نیاز است.
·        به رئالیسم و راسیونالیسم نیاز است.

2

·        اگر کسی انعکاس آسمانی ـ انتزاعی خدای واقعی را بجوید، باید توده مولد و زحمتکش را در آئینه آسمان منعکس کند و تصویر حاصله را خدا بنامد.
·        خدای حقیقی در این صورت به صورت تصویر خدای خاک نمودار خواهد گشت.
·        خدای حقیقی در این صورت، انعکاس آسمانی ـ انتزاعی خدای رزاق زمینی ـ واقعی خواهد بود:
·        انعکاس آسمانی ـ انتزاعی توده دهقان و دامپرور و عمله و بنا و نجار و خیاط و بقال و عطار و معلم و مهندس و پزشک و هنرمند و غیره خواهد بود.

3
·        خدایان جهان بی طبقه باستان نیز کم و بیش چنین بوده اند:
·        خدایان حقیقی بوده اند.
·        انعکاس آسمانی ـ انتزاعی خدای واقعی، یعنی توده بوده اند.

4
·        ادیان و مذاهب اما به جای خدای واقعی، به جای توده مولد و زحمتکش، ضد دیالک تیکی خدای واقعی را، یعنی طبقه حاکمه را، اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی و بورژوازی را در آئینه آسمان منعکس می کنند.
·        در نتیجه، خدای مثلا اسلام به چنگیزخان مغول و یا تیمور لنگ بیشتر شباهت دارد تا به دهقان مولد.

·        این هنوز تمام ترفند ادیان و مذاهب نیست.
 
5
·        ترفند دیگر و بمراتب مهم تر ادیان و مذاهب، وارونه سازی این دیالک تیک طبقه حاکمه و خدا ست.
·        در دیالک تیک طبقه حاکمه و خدا، نقش تعیین کننده قاعدتا باید از آن طبقه حاکمه باشد و نه از آن انعکاس آسمانی ـ انتزاعی طبقه حاکمه.
·        شیئ قاعدتا باید بر تصویرش مقدم باشد.
·        منشاء تصویر باید شئی مربوطه قلمداد شود.
·        تصویر هر شیئ باید ظل الشیئ (سایه شیئ مربوطه)  قلمداد شود.
  
6
·        ادیان و مذاهب اما دیالک تیک شیئ و تصویر شیئ را وارونه می سازند و شیئ را مخلوق تصویر آن جا می زنند.
·        بدین طریق و با این ترفند، چنگیز خان مغول و تیمور لنگ ظل الله تصور می شوند.
·        و الله جای شیئ مربوطه را به خود می گیرد:
·        یعنی جای شیئ و تصویر عوض می شود.

7
·        این طریق و ترفند وارونه سازی، متدئولوژی اصلی همه ادیان و مذاهب است:
·        اسلام به عنوان مثال، دربار سلاطین و خرگاه خوانین را در آئینه ی آسمان منعکس می کند:
·        از انعکاس آسمانی ـ انتزاعی وزرا و ملازمان و مشاوران و خدمه و غلامان و پیک ها و پیغام ها و جلادها و غیره دربارها و خرگاه ها، درگاه الهی مجهز به ملائکه و اجنه و عزرائیل و جبرئیل و میکائیل و غیره و خرافه های قضا و قدر و اجل و وحی منزل و غیره را سر هم بندی می شوند و به خورد خلایق داده می شوند.

·        سؤالی که ما را به خود مشغول داشته، این است که چرا و برای چی؟

8

·        اهداف و آماج های ادیان و مذاهب از این وارونه سازی های چندین باره، اهداف و آماج های ایده ئولوژیکی اند.
·        هدف و آماج اصلی ادیان و مذاهب مشروعیت بخشیدن به حاکمیت طبقاتی با توسل به احکام الهی است:

الف
·        چون جهان خدائی دارد، کشور هم باید خانی و یا سلطانی داشته باشد.

ب
·        توجیه حقانیت خوانین و سلاطین با توسل به سایه خوانین و سلاطین، یعنی با توسل به خدا.

پ
·        فلسفه ی وارونه سازی ادیان و مذاهب اکنون معلوم می شود:
·        تصویر به خدمت شیئ مربوطه کمر می بندد.
·        خدا به خادم خوانین بدل می شود.

ت
·        خوانین و سلاطین هم هر کس را که به سایه آنها چپ نگاه کند، تکفیر می کنند و در جا گردن می زنند تا ادیان و مذاهب رونق خود را حفظ کنند.

ث
·        اگر این دیالک تیک شیئ و تصویر وارونه شود، سحر ایده ئولوژیکی ادیان و مذاهب باطل می شود.  

ج
·        چون خدا رزاق است، پس سایه خدا هم باید رزاق باشد.
·        دگماتیسم مذهبی همین است:
·        اول بطرز سوبژکتیویستی، هر چه دل شان خواست به خدا نسبت می دهند، بعد همان صفات را بطرز مکانیکی به سایه های خدا می چسبانند.
·        بی اعتنا به اینکه رزاق نه اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی و بورژوازی، بلکه خدای خاک است.
·        توده است.

9
·        اکنون بهتر می توان به دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی پی برد:
·        تصویر (روبنا) از شیئ (زیر بنا) نشئت می گیرد.
·        تصویر سایه ی شیئ است.
·        همان تصویر ناشی از شیئ بعد به خدمت شیئ کمر می بندد و به توجیه و تحکیم و تثبیت آن کمک می کند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر