۱۳۹۵ خرداد ۲۷, پنجشنبه

هماندیشی با حریفی (4)


میم حجری  

1

با فلسفه نیچه
قطع رابطه بورژوازی
با فلسفه کلاسیک بورژوائی  
(فلسفه کانت، فیشته، هگل، فویرباخ، دیدرو، هولباخ و غیره) 
به پایان می رسد.

2
نیچه خاتم الفلاسفه ی فلسفه بورژوائی واپسین است.
مراجعه کنید به دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین
  در تارنمای دایرة المعارف روشنگری 

3
پس از نیچه
بورژوازی واپسین
(بورژوازی امپریالیستی)
 شعار برنامه ای انقلابات بورژوائی را
علنا، بی مهابا و بی شرمانه
زیر پا می نهد.

4
به فاشیسم، ناسیونال ـ سوسیالیسم و میلیتاریسم روی می آورد.
چپاول ثروت خلق ها فرم قانونی به خود می گیرد.

5
بشریت زحمتکش به لحاظ  مادی و روحی و روانی
 چپاول می شود.

6
از نیچه به بعد
بورژوازی با بقایای نظامات برده داری و فئودالی
با کنیسه و کلیسا و مسجد و خرافه و خریت
به وحدت می رسد.

7
بورژوازی واپسین
همه دستاوردهای هومانیسم، روشنگری و انقلابات بورژوائی را به گور می سپارد و بتون بندی می کند.

8
از این به بعد
حتی دفاع از ایدئال های بورژوائی آغازین
دفاع از لیبرالیسم
دفاع از شعار سه گانه
آزادی ـ برابری ـ برادری
به عهده ی پرولتاریا محول می شود.

9
انقلابات سوسیالیستی کذائی
ماهیتا
انقلابات بورژوائی اند که پرچمش را پرولتاریا به دوش کشیده و می کشد.

10
انقلابات اکتبرو چین و غیره
به لحاظ نام و فرم و در حرف
انقلابات سوسیالیستی اند.

11
انقلابات اکتبرو چین و غیره
در واقع انقلابات بورژوائی اند
که تحت رهبری پرولتاریای شهر و روستا
و روشنفکریت خلقی و مترقی
صورت می گیرند.

12
آنچه که شکست سوسیالیسم
 در کشورهای بلوک شرق جلوه می کند
درو اقع پاپان انجام وظایف بورژوائی انقلابات بورژوائی بوده است.

13
سوسیالیسم هنوز به معنی حقیقی کلمه
در جائی برقرار نشده است.

14
چون تعیین کننده
در دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی
سطح توسعه نیروهای مولده
است.

15
اکنون شرایط عینی لازم برای انقلابات سوسیالیستی
تدارک دیده می شوند.

16
بورژوازی امپریالیستی
مناسبات تولیدی کاپیتالیستی را به اقصا نقاط جهان منتقل می کند.

17
این به معنی تدارک شرایط عینی انقلابات سوسیالیستی است.

18
بدون توسعه متعالی نیروهای مولده
سوسیالیسم نمی تواند شالوده مادی کسب کند.

19
جنبش های فوندامنتالیستی
از فوندامنتالیسم شیعی تا سنی
مقاومت اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی
در مقابل این سیر کاپیتالیستی جامعه بشری است.

20
دیالک تیک عجیبی به کار افتاده است:
جنگ میان امپریالیسم و فوندامنتالیسم
جنگ درونی در اردوگاه ارتجاع جهانی است:
هر دو طرف جبهه مرتجع و ضد خلقی اند:
هم امپریالیسم و هم فوندامنتالیسم

21
فوندامنتالیسم اما نمی تواند چرخ تاریخ را به عقب برگرداند 
و نظام برده داری و یا ارباب و رعیتی  را
حفظ  و احیا کند و دوباره برقرار سازد.

22
به همین دلیل اجامر جماران و جمکران
بورژوا می شوند.

23
ایران کنونی
کاپیتالیستی تر از ایران زمان شاه است.

24
طنز تاریخ اینجا ست که
 این اجامر برای تشکیل حکومت صدر اسلام
برای برگرداندن جامعه به عهد برده داری روی کار آمده اند
نه برای ادامه انقلاب بورژوائی سفید.

25
به همین دلیل فوندامنتالیسم سنی تحت عنوان
دولت اسلامی داعش
نیز فقط می تواند ویرانه ای از خاورمیانه پدید آورد و نه دولت اسلامی تمام خاورمیانه ای.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر