۱۳۹۵ تیر ۸, سه‌شنبه

سیری در شعری از مهدی اخوان ثالث (66)

 
مرد و مرکب
از این اوستا
(1344)
ادامه

ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

گفت راوی:
«رفت باید، تا چه باشد
یا چه پیش آید.»

·        راوی گفت:
·        «پیش باید رفت.
·        تا چه پیش آید.
·        هر چه بادا باد.»

1
گفت راوی:
«رفت باید، تا چه باشد
یا چه پیش آید.»

·        در این بند شعر، راوی تا حدودی معرفی می شود:
·        راوی ـ ظاهرا ـ تجریدی از صاحبنظران در این روزگار (پس از پیروزی انقلاب ضد فئودالی ـ بورژوائی سفید)  است:
·        شعار همه این اجامر فئودالی گذر از دیوار با کله مملو از پندار است.

2

«رفت باید، تا چه باشد
یا چه پیش آید.»

·        شعار کودکانه ی کودک فریب صمد بهرنگی است:  
·        «به راه که بیفتیم، ترس مان می ریزد.»  

·        کسی نمی داند و نمی تواند بیندیشد و بداند که هدف و آماج این «راه و به راه افتادن» چیست.

·        کسی ـ چه بسا ـ حتی نمی داند که دشمن چیست و یا کیست.

·        دوستان آخوند و آخوند زاده ی صمد بهرنگی در جزوات کودکانه شان، بهتر از او و بی پرده تر از او فرمولبندی کرده اند:     

3

«رفت باید، تا چه باشد
یا چه پیش آید.»

·        «رد تئوری بقا» (امیر پرویز پویان)  

·        منظور از تئوری بقا، دفاع از زندگی است.
·        منظور از شعار «رد تئوری بقا»، تجلیل فاشیستی ـ فوندامنتالیستی از مرگ (شهادت) است.

·        مرگ سرشته به شهامت فرمالیستی در اتیک فئودالی یکی از سجایای اخلاقی بی همتا و غول آسا ست.
·        آنهم نه فقط در کشور عه «هورا» و عا «شورا»، بلکه در همه کشورهای فئودالی دنیا.

·        در اثر لئو تولستوی تحت عنوان «جنگ و صلح»، حتی کودک نا بالغ اشرافیت فئودال، داوطلب شرکت در جنگ می شود و نفله می شود.      

4
«رفت باید، تا چه باشد
یا چه پیش آید.»

·        طرفداران تئوری کذائی بقا، مخالف مرگ مبارزان اند.
·        ضمنا مبارزه در نظر آنها، مبارزه ای انقلابی است و نه مبارزه ای ارتجاعی.
·        مبارزه  در راه بهسازی و بهترسازی زندگی توده است.
·        نظام اجتماعی آلترناتیو از دید مدافعان زندگی، باید بهتر از نظام اجتماعی موجود باشد و نه بدتر از آن.
·        دورنمای تاریخی باید بهتر از دیروز و امروز باشد.

·        برای اینکه برگشت به عقب و تلاش در راه بازتشکیل نظامات برده داری (صدر اسلام) و فئودالی، نه، امکان پذیر است و نه، ارزش مبارزه و جانفشانی را دارد.

5
«رفت باید، تا چه باشد
یا چه پیش آید.»

·        آخوند بی عمامه زاده ای به نام  مسعود احمد زاده، روشن تر و صریحتر از پویان و بهرنگ روایت خواهد کرد:
·        «مبارزه مسلحانه: هم استراتژی ـ هم تاکتیک.»

·        ترور در این شعار آخوند بی عمامه زاده، هدف الاهداف است:
·        هم وسیله است و هم آماج.
·        هم استراتژی است و هم تاکتیک.
·        هم کاروانسرا ست و هم کعبه.

·        همه این شعار ها چیزی جز همین «رفت باید تا چه باشد یا چه پیش آید» نیستند.  

6

«رفت باید، تا چه باشد
یا چه پیش آید.»

·        جلال آل احمد، صادقانه تر و صریحتر و عریان تر از این عوامفریبان مدعی طرفداری از خلق کذائی بیان کرده است:
·        تشکیل حکومت ولایت فقیه، به تقلید از حکومت واتیکان.

·        مبارزه بر ضد انقلاب بورژوائی و ضد فئودالی سفید به نیت تشکیل حکومت روحانیت مسلمان به تقلید از حکومت روحانیت مسیحی.
·        برگشت به قرون وسطی فئودالی.

7
گفت راوی:
«رفت باید، تا چه باشد
یا چه پیش آید.»

·        اکنون  مفاهیم «مرد مردانمرد» و «گرد گردانگرد» هم تا حدودی تعریف می شوند:
·        «مرد مردانمرد» و «گرد گردانگرد» صفات این اجامر فئودالی ـ فاشیستی ـ فوندامنتالیستی چپنما هستند.

·        در قاموس این اجامر چپنما، راه و حرکت همه چیز است.
·        هدف و آماج، اما هیچ.

·        باید رفت، تا چه باشد یا چه پیش آید.

·        نه، هدف و آماج تعیین شده از قبل در بین است و نه برنامه ای برای این آماج نهائی.
·        حرکت (به راه افتادن)   همه چیز است و اماج، هیچ است.

·        این اما شعار کیست که در این ویرانه بی شرمانه و وقیحانه تکرار می شود؟

8
گفت راوی:
«رفت باید، تا چه باشد
یا چه پیش آید.»

·        این شعار بدترین دشمن مارکسیسم و مؤسس رویزیونیسم است.
·        این شعار ادوراد برنشتاین است:
  

ادوارد برنشتاین (1850 ـ 1932)
تئوریسین و سیاستمدار آلمانی
مؤسس رویزیونیسم نظری در مارکسیسم
مؤلف مقالاتی تحت عناوین زیر:
«مسائل سوسیالیسم» (1896 ـ 1898)
 «پیش شرط های سوسیالیسم و و ظایف سوسیال ـ دموکراسی» (1899)  
برنشتاین ماتریالیسم و دیالک تیک را
متافیزیکی و غیرعلمی نامید و رد کرد.
وظیفه فلسفه سوسیال ـ دموکراسی را
 غلبه بر ماتریالیسم دیالک تیکی دانست.
 کانتیانیسم را به جای آن گذاشت.
شعار او:
«کانت بر ضد تملق»
برنشتاین تئوری های زیرین مارکس را نیز رد کرد:
تئوری ارزش کار
تئوری اضافه ارزش
تز قطب بندی، ذلت و فروپاشی
انقلاب پرولتری
برنشتاین به جای انقلاب، رفرم را پیشنهاد کرد.
به جای آماج، راه را مطلق کرد
 دموکراسی را به مثابه وسیله و هدف همزمان قلمداد کرد.

·        مابقی شعارهای ادوراد برنشتاین را اکنون مابقی رفقای بهرنگ و پویان و جزنی و احمد زاده و غیره نمایندگی و تبلیغ می کنند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر