۱۳۹۵ خرداد ۲۹, شنبه

سیری در شعری از مهدی اخوان ثالث (58)


مرد و مرکب
از این اوستا
(1344)
ادامه

ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

گفت راوی:
«راه از آیند و روند آسود
گردها خوابید
روز رفت و شب فراز آمد
گوهرِ آجین کبودِ پیر باز آمد

·        اخوان در این بند آغازین شعر، در سنت سعدی، ولی در پله تکاملی بمراتب بالاتر از سعدی، دیالک تیک پشت دیالک تیک کشف و فرمولبندی می کند:

1

گفت راوی:
«راه از آیند و روند آسود
گردها خوابید
روز رفت و شب فراز آمد
گوهرِ آجین کبودِ پیر باز آمد


·        در این بند شعر همه عناصر طبیعی مورد بحث، راه، گرد، روز، شب و آسمان، سوبژکتیویزه می شوند.
·        سوبژکت واره می شوند.

·        ترجمه افعال به زبان های فرنگی به فارسی را مدیون نیما یوشیج هستیم.
·        او این ترجمه را با بهره گیری از «واره» انجام می داد.

·        اخوان راه، گرد، روز، شب و آسمان را آنتروپومورفیزه و انیمالیزه (انسان واره و یا جانور واره) می کند.
·        اخوان به راه، گرد، روز، شب و آسمان جان می بخشد، عناصر طبیعی «جامد» و بی جان را به مقام موجودات زنده ارتقا می دهد تا هومانیسم (بشرگرائی)  طراز نوین خود را به ناتورالیسم (طبیعتگرائی) پیوند دهد:

2
گفت راوی:
«راه از آیند و روند آسود

·        در بینش هومانیستی ـ ناتورالیستی راوی، راه ـ بسان زحمتکشی که از زحمت و مشقت، برای مدتی موقت، آسوده می گردد تا گرد و غبار و روغن و کثافت از دست و سر و صورت و اندام بشوید و بلحاظ روحی و روانی، رفع خستگی و تجدید قوا کند ـ  از رفت و آمد (ترافیک) مدام، موقتا آسوده می گردد.
  
3
گفت راوی:
«راه از آیند و روند آسود
گردها خوابید

·        راوی، گرد و غبار را نیز بسان راه، سوبژکتیویزه می کند.
·        با آسایش راه از رفت و آمد (ترافیک)، گرد و غبار برآشفته، پریشان، سرگردان در هوا و بی خانمان، برای مدت کوتاه و  موقتی، سر و سامان می یابد و سر بر بالین راه می نهد، تا نفسی به آسودگی بکشد و رفع خستگی، پریشانی، سرگردانی و بی سامانی کند.

·        آنچه ساده و پیش پا افتاده می نماید، نه ساده است و نه پیش پا افتاده.
·        هنر است و استه تیک است و اتیک است و مارش شورانگیز هومانیسم و ناتورالیسم طراز نوین است.
·        چنین بینش هومانیستی ـ ناتورالیستی طراز نوین، حتی در مقیاس جهانی، بی نظیر و بی همتا و نایاب و کمیاب و کیمیا ست.
   
4
گفت راوی:
روز رفت و شب فراز آمد
گوهرِ آجین کبودِ پیر باز آمد

·        راوی، روز و شب را نیز بسان راه و گرد، سوبژکتیویزه می کند.
·        راوی به روز و شب موبیلیته (توان تحرک) می بخشد تا یکی برود و دیگری برگردد و جای خالی اش را پر کند.

5
گفت راوی:
«گوهرِ آجین کبودِ پیر باز آمد

·        آسمان شناسی و کیهان شناسی راوی نیز رد خور ندارد:
·        آسمان و کیهان به شمعدانی کبود سالخورده ای تشبیه می شود.
·        شمعدانی ئی که شمع از الماس و در و گوهر دارد.

·        این تصور و تصویر از کاینات هم بلحاظ استنباط صوری و فرمال غول آسا ست و هم بلحاظ علمی و نظری و فلسفی خارق العاده است.

6
·        کاینات هم در بینش راوی، سوبژکتیویزه می شود.
·        صفت پیر از سوئی دال بر بینش هومانیستی ـ ناتورالیستی اخوان است و از سوی دیگر دال بر عمر دراز کاینات است:
·        میلیاردها سال قبل از پیدایش حیات، کاینات بوده است.
·        زمین نیز ذره ای از کاینات لایتناهی است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر