از مجموعه برای هر ستاره
(تهران ـ شهریور ۱۳۴۲)
با سپاس از
مسعود
5
·
پیر ما را پرسیدند:
·
«چه نمازی فاضل تر؟»
·
پیر گفت:
·
«هر نمازی، به جماعت خواندند.»
6
·
یـکی از یـاران بـه سفر می رفت،
·
پیر ما را پرسید:
·
«تحفه، یاران را
·
- آنجا –
·
چه برم؟
·
و ره آورد چه آرم
·
یاران را
·
ــ ایـنجا ــ »؟
·
پیـر فرمود:
·
«با خود، ایمان را بَر،
·
با خود ایمان را آور.
·
بهترین تحفه، همین است.»
7
·
سالکِ خامی،
·
شیخ ما را گفت:
·
«چلّه را دستوری ده.
·
چلّه را ذکری فرما.»
·
آن عزیز از سر بیداری گفت:
·
«ای نه آگاه،
·
زلزله، زاویه را می لرزاند.
·
گر ز خویش
·
ـ نفَسی ـ بیرونی (بیرون هستی)،
·
بیرون باش
·
ذکر جز حق را، ناحق دان!»
ادامه دارد.
ویرایش از دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر