خواجه نظامالدین عبیدالله زاکانی معروف به عبید زاکانی
(701 ـ 772 هجری قمری)
ویرایش و تحلیل از
یدالله سلطان پور
با سپاس از
ویدا
مولانا شرف الدین دامغانی بر در مسجدی می گذشت،
خادم مسجد سگی را در مسجد می زد
و سگ فریاد می کرد.
مولانا در مسجد بگشاد و سگ به در جست.
خادم با مولانا عتاب کرد.
مولانا به خادم مسجد گفت:
«ای یار، معذور دار که سگ عقل ندارد،
از بی عقلی در مسجد می آید.
ما که عقل داریم هرگز ما را در مسجد دیده ای؟»
پایان
(701 ـ 772 هجری قمری)
ویرایش و تحلیل از
یدالله سلطان پور
با سپاس از
ویدا
مولانا شرف الدین دامغانی بر در مسجدی می گذشت،
خادم مسجد سگی را در مسجد می زد
و سگ فریاد می کرد.
مولانا در مسجد بگشاد و سگ به در جست.
خادم با مولانا عتاب کرد.
مولانا به خادم مسجد گفت:
«ای یار، معذور دار که سگ عقل ندارد،
از بی عقلی در مسجد می آید.
ما که عقل داریم هرگز ما را در مسجد دیده ای؟»
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر