پروفسور
دکتر هورست هولتسر
فصل
هشتم
علوم
اجتماعی / جامعه شناسی
برگردان
شین میم شین
بخش
ششم
امپریالیسم
به مثابه سیستم ایدئال:
پارسونس
پیشکش به
سرهنگ محمد علی مبشری
(تاریخ تیر باران
بیست و هفتم مهر ۱۳۳۳)
51
·
به نظر پارسونس، به برکت این «نظام
درونی» «زیرسیستم ها» و به برکت سیطره نظام هنجاری (سیستم فرهنگی) برای «سیستم
کلی» جامعه، امکان تشکیل هر آنچه که «سیستم» نامیده می شود، فراهم می آید:
·
تعادل خودتنظیمگر (خودبقایی و
خودکفایی)
·
(پارسونس، «خطوط اساسی سیستم اجتماعی»، در
ینسن، «تالکوت پارسونس، راجع به تئوری سیستم های اجتماعی»، 1976، ص 220)
52
·
«هر جامعه عبارت است از نوعی سیستم که به
مثابه سیستم با محیط پیرامون خویش در رابطه قرار دارد و به عالی ترین درجه تعادل
خودتنظیمکرده نایل می آید.»
·
(پارسونس، «جوامع»، ص 9)
53
·
منظور پارسونس از «خودبقایی» و
«خودکفایی» به شرح زیر است:
·
«هر جامعه باید همبودیت (اجتماعیت) اجتماعی
تشکیل دهد که سطح همپیوندی و هبمستگی مناسبی را و وضع عضویت معینی را فراهم آورد.
·
همبود باید «حامل» سیستم فرهنگی ئی
باشد که به اندازه کافی تعمیم یافته و همپیوندی کسب کرده است تا برای نظام هنجاری
مشروعیت اعطا کند.
·
مستلزم آن عبارت است از عضویت
وابسته به تولد و سوسیالیزاسیون که در وهله اول، قبل از همه از طریق خویشاوندی کسب
می شود.
·
به انضمام روند صوری تربیت و
مکانیسم های دیگر، در هر حدی و میزانی هم که باشد.
54
·
هر جامعه علاوه بر آن، در برگیرنده
تمایل به کنترل مبتنی بر تعادل خود تنظیمکرده بر کمپلکس اقتصادی و تکنولوژیکی است.
·
آن سان که محیط زیست طبیعی به طرز
برنامه ریزی شده و سنجیده به مثابه منبعی از مواد طبیعی در می آید که می تواند
مورد استفاده قرار گیرد.»
·
(همانجا، ص 17)
55
·
پارسونس برای تحقق بخشیدن به تعادل
خود تنظیمکرده، نقش تعیین کننده برای «سیستم» جامعه را از آن دو گشتاور
(ممان) زیر می داند:
الف
·
گشتاور اول ناشی از آن است که این
سیستم فعالیت هایی را که برای حفظ و تداوم خود لازم دارد، نهادینه کند.
·
این امر در به اصطلاح، «زیرسیستم
های فرعی» سیستم اجتماعی انجام می یابد، که روندهای فیزیولوژیکی و استفاده از
سوبژکت های عمل را در پرتو نظام هنجاری، همپیوند می سازد و بدین وسیله «فرامین
فونکسیونی» سیستم «جامعه» را جامه عمل می پوشاند.
ب
·
پارسونس الزامات فونکسیونی حداقل و
سیستم های فرعی سیستم اجتماعی منطبق با آنها را به شرح زیر تعیین می کند:
·
(پارسونس. شیلز «راجع به تئوری عمومی عمل»،
1951، ص 3)
سیستم فرعی
سیستم اجتماعی سیستم «جامعه»
|
الزامات
حداقل سیستم جامعه
|
|
1.
|
سرلوحه
(نامرئی) بقای سیستم: تکلفات فرهنگی و انگیزه ای
|
حفظ الگوی
فرهنگی نهادینه شده برای سازماندهی سیستم اجتماعی و سمت و سو بخشی به حوایج
سوبژکت های عمل
|
2.
|
سیستم
همپیوندی:
«حقوق»،
«کنترل اجتماعی»
|
تشکیل نظام
روابط فی مابین افراد و نهادها از طریق همپیوندی کمپلکس های نقش ها و اعمال
|
3.
|
تدابیر
اماجی سیستم»
«سیاست به
مثابه جامه عمل پوشاندن به آماج ها»
|
تحقق دسته جمعی
آماج های تمامسیستمی
|
4.
|
سیستم
همرنگساز (ادپتیو):
«اقتصاد»،
«تکنیک»
|
کلنجار با
شرایط خارجی بویژه تضمین حیات مادی کل جامعه و اعضای آن
|
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر