ویرایش
و تحلیل از
فریدون
ابراهیمی
سوره بقره
آیه (١٢٣)
وَاتَّقُوا يَوْمًا لَا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ
نَفْسٍ شَيْئًا وَلَا يُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا تَنْفَعُهَا شَفَاعَةٌ وَلَا
هُمْ يُنْصَرُونَ
از
روزى بترسيد كه هيچ كس از ديگرى دفاع نمىكند
و هيچ گونه عوضى از او قبول نمىشود
و شفاعت، او را سود نمى دهد
و (از هيچ سوئى) يارى نمى شوند!
·
خدا و یا رسول خدا در این آیه به
تهدید بشریت ـ اعم از مسلمان و غیر مسلمان ـ می پردازد.
·
یکی از وظایف پیامبران خدا هم همین
افشاندن تخم وحشت در دل مؤمنین است.
·
می توان گفت که ترس یکی از مقولات
اساسی ادیان آسمانی است.
·
دیری است که فلاسفه بورژوائی
واپسین مثلا نمایندگان فلسفه حیات و اگزیستانسیالیسم مفهوم پسیکولوژیکی ترس را به
درجه یکی از مقولات اساسی مکتب خویش ارتقا داده اند.
1
از
روزى بترسيد كه هيچ كس از ديگرى دفاع نمىكند
و هيچ گونه عوضى از او قبول نمىشود
و شفاعت، او را سود نمى دهد
و (از هيچ سوئى) يارى نمى شوند!
·
اگر خدا و یا رسول خدا بشریت را از
روز بازخواست می ترساند، هدف و آماجش تمکین به قوانین و هنجارهای جامعه طبقاتی
است.
·
در آن زمان، امکان توضیح علمی و
قانع کننده ی ضرورت تسلیم به اقلیت برده دار و فئودال، وجود نداشت.
·
به همین دلیل، خدا و یا رسول خدا
دیالک تیک عصمت و عصیان را به شکل دیالک تیک ترس و تهور و یا به شکل دیالک تیک پاداش و مکافات بسط و تعمیم می
دهد و برای رام کردن توده های مولد و زحمتکش به خدمت می گیرد.
2
·
ترس در فلسفه بورژوائی واپسین اما
انعکاس بی فردائی بورژوازی است.
·
بورژوازی در مقابل یورش پرولتاریا
زیر پای خود را خالی می بیند و دچار وحشت می شود.
·
بعد همین وحشت طبقاتی خود را به
عنوان وحشت بشریت تئوریزه می کند.
·
درست بسان موشی که در حال غرق شدن
در امواج سیل است و فریاد می زند که جهان را آب می برد.
·
مراجعه کنید به فلسفه حیات،
اگزیستانسیالیسم کاتولیکی، اگزیستانسیالیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
3
از
روزى بترسيد كه هيچ كس از ديگرى دفاع نمى كند
و هيچ گونه عوضى از او قبول نمى شود
و شفاعت، او را سود نمى دهد
و (از هيچ سوئى) يارى نمى شوند!
·
طرز تهدید خدا در این آیه جالب
است:
·
خدا اعلام می دارد که اهل رشوه
گیری نیست.
·
منظور خدا از «هیچگونه عوضی قبول
نمی شود و برای شفاعت کسی سودمند نمی افتد»، همین است.
4
سوره بقره
آیه (١٢٤)
وَإِذِ
ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ
إِمَامًا
ۖ قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي
الظَّالِمِينَ
(به
خاطر آوريد) هنگامى كه خداوند، ابراهيم را با وسايل گوناگونى آزمود
و او به خوبى از عهده اين آزمايش ها برآمد.
خداوند
به او فرمود:
«من
تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم!»
ابراهيم
عرض كرد:
«از
دودمان من (نيز امامانى قرار بده!)»
خداوند
فرمود:
«پيمان
من، به ستمكاران نمى رسد!
(و
تنها آن دسته از فرزندان تو كه پاك و معصوم باشند، شايسته اين مقامند)».
·
این آیه را باید نخست تجزیه و بعد تحلیل
کرد:
5
(به
خاطر آوريد) هنگامى كه خداوند، ابراهيم را با وسايل گوناگونى آزمود
و او به خوبى از عهده اين آزمايش ها برآمد.
·
اینکه خدا ابراهیم را مورد امتحان قرار می دهد، با دعاوی پیشن خدا منافات
دارد.
·
چون کسی دیگری را مورد امتحان قرار
می دهد که او را نشناسد.
·
ولی خدا در آیات قبلی بکرات ادعا می
کند که بر همه کس و همه چیز دانا ست.
·
عالم الغیب است.
6
(به
خاطر آوريد) هنگامى كه خداوند، ابراهيم را با وسايل گوناگونى آزمود
و او به خوبى از عهده اين آزمايش ها برآمد.
·
ایراد منطقی دیگر این آیه آن است
که بنا بر ادعای خدا در آیات قبلی، چیزها و انسان ها چنانند که خدا خواسته است.
·
در این صورت، باز خواست و پاداش و
مکافات بی معنی می گردد.
·
اگر انسان ها بنا بر اراده خدا،
نیکوکار و یا بدکار هستند، دیگر نمی توان به آنها به خاطر اعمال نیک شان پاداش داد
و به خاطر اعمال بدشان عذاب.
·
اگر کسی بخواهد پاداش و یا مکافات
دهد، باید به خود خدا دهد و نه به این و آن.
7
(به
خاطر آوريد) هنگامى كه خداوند، ابراهيم را با وسايل گوناگونى آزمود
و او به خوبى از عهده اين آزمايش ها برآمد.
·
مثال:
·
کسی که آفتابه می سازد، برای آن فونکسیون
دست و روی شستن و غیره مقرر می دارد.
·
چنین کسی نمی تواند آفتابه را به خاطر
شستن دست و رو پاداش دهد و به خاطر ناتوانی از خیاطی مجازات کند.
8
خداوند
به او فرمود:
«من
تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم!»
ابراهيم
عرض كرد:
«از
دودمان من (نيز امامانى قرار بده!)»
خداوند
فرمود:
«پيمان
من، به ستمكاران نمى رسد!
(و
تنها آن دسته از فرزندان تو كه پاك و معصوم باشند، شايسته اين مقامند)».
·
در این بخش از آیه، ابراهیم می
خواهد پارتی بازی کند و فرزندانش پیامبر شوند.
·
ولی خدا نمی خواهد.
·
چون بنظر خدا، پیش شرط پیامبر گشتن،
عصمت افراد است.
·
اینجا هم تناقض منطقی وارد کار می
شود.
·
چون بنا بر آیات قبلی، معصوم و پاک
و یا عاصی و ناپاک بودن افراد که دست خودشان نیست.
·
این اراده الهی است که یکی را
معصوم می آفریند و دیگری را عاصی.
9
·
سعدی همین استدلال ما را از قول
دهریون می آورد:
گرچه
تیر از کمان همی گُذرَد
از
کماندار بیند، اهل خرد
·
معنی تحت اللفظی:
·
تیر اگرچه از کمان عبور می کند،
خردمند اما کماندار را مسئول عواقب پرتاب تیر محسوب می دارد.
·
وقتی خود خدا اعلام می دارد که
بدون اراده او آب از آب حتی تکان نمی خورد، پس قاعدتا نباید کسی را به سبب انجام
کار خیر پاداش دهد و به بهانه انجام کار بد، مجازات کند.
·
مسئول اعمال انسان ها خود او ست و
نه انسان ها.
5
سوره بقره
آیه (١٢٥)
وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ
مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى
ۖ
وَعَهِدْنَا
إِلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ
وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ
و
(به خاطر بياوريد) هنگامى كه خانه كعبه را محل بازگشت
و
مركز امن و امان براى مردم قرار داديم
و (براى تجديد خاطره،) از مقام ابراهيم،
عبادتگاهى براى خود انتخاب كنيد
و ما به ابراهيم و اسماعيل امر كرديم كه
«خانه مرا براى طواف كنندگان و مجاوران و ركوع
كنندگان و سجده كنندگان، پاك و پاكيزه كنيد!»
·
مترجم حتی توان ترجمه درست این آیه
را نداشته است.
·
حرف خدا این است که خانه کعبه باید
عبادتگاه باشد و ابراهیم و اسماعیل باید تمیزش کنند.
·
خوب به یاد آوردن و یا به یاد
نیاوردن این مسئله که اهمیتی ندارد.
·
خانه کعبه به هنگام ظهور رسول اکرم
بتکده بوده و خود الله نیز یکی از بت های این بتکده بوده و ضمنا بزرگ ترین بت این
بتکده بوده است.
·
بعدا رسول الله، الله را از بتکده
برداشته و به آسمان ها فرستاده و الله هم یادش رفته که قبلا چی بوده و کجا بوده
است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر