بهاء الدین
محمد بن حسین عاملی
معروف به
شیخ بهایی
(
۹۲۵ ـ ۱۰۰۰ هجری شمسی)
ویرایش و تحلیلی از
شین میم شین
با سپاس بیکران از
شیوا زهری
که ما را با شیخ اصفهان آشنا کرد.
نور عقلانی، فزون از شمس دان
ز آنکه این تابد به جسم و آن به جان
·
معنی تحت اللفظی:
·
نور خرد برتر از نور خورشید است.
·
چون نور خورشید بر جسم می تابد و
نور خرد بر جان.
·
شیخ این مرزبندی را پس از اعلام دو
نیر اعظم به عمل می آورد:
نیر
اعظم دو باشد:
«
شمس و عقل»
جسم
و جان باشند عقل و شرع و نقل
·
می توان گفت که شیخ اصفهان، دیالک
تیک ماده و روح را به شکل دیالک تیک خورشید و خرد بسط و تعمیم می دهد و وارونه می
سازد.
·
یعنی نقش تعیین کننده را از آن روح
(خرد) می داند.
1
·
شیخ بدین طریق وارد اردوی ایدئالیسم
عینی می شود.
·
اگرچه از دانشمند بزرگی چون شیخ
اصفهان نباید این انتظار را داشت، ولی این گرایش، پدیده تازه ای نبوده و نیست.
·
بسیاری از دانشمندان علوم طبیعی (علم
الاشیاء) در آزمایشگاه ماتریالیست بوده اند و در خانه و خرگاه و خیابان، ایدئالیست.
2
نور عقلانی، فزون از شمس دان
ز آنکه این تابد به جسم و آن به جان
·
شاید یکی از دلایل این خطای جهان
بینانه برخی از دانشمندان علوم طبیعی، تقدم نمودین اندیشه بر عمل (تئوری بر پراتیک)
باشد.
·
بدون نور خورشید، در کره زمین نمی توانست
اثری از حیات پدید آید.
·
بدون نور حیاتی خورشید نه آبی در
کره زمین پدید می آمد، نه نباتی، نه جانوری، نه جنگلی، نه انسانی، نه جامعه ای و
نه تمدن و فرهنگی و سرانجام نه عقلی.
3
نور عقلانی کند تنویر دل
نور شمسانی کند تنویر گل
·
معنی تحت اللفظی:
·
نور خرد دل را روشن می سازد، ولی
نور خورشید، خاک و گل را.
·
این دلیل دیگر شیخ اصفهان بر
وارونه سازی دیالک تیک ماده و روح (خورشید و خرد) است:
·
خورشید جهان مادی را روشن می سازد
و خرد جهان روحی را.
·
به این دلیل، خرد برتر از خورشید
است.
·
ایدئالیسم هم همین است:
·
تقدم روح بر ماده.
·
تقدم شعور بر وجود.
·
تقدم شعور اجتماعی بر وجود اجتماعی.
4
·
چون شیخ خشت اول را کج نهاده،
طبیعی است که دیوارش تا ثریا کج رود.
·
وقتی کسی به مسئله اساسی فلسفه (تقدم
ماده بر روح و یا برعکس؟) راه حل نادرست (وارونه) عرضه کند، به همین روز می افتد:
·
شیخ اصلا نمی اندیشد که بدون نور
خورشید تشکیل و تکامل انسان محال می گردد و بدون انسان، تشکیل خرد در حد خیالی
باقی می ماند.
5
·
دلیل درجا زدن شیخ در منجلاب
اشتباهات فکری این است که او نه به خرد مشخص، بلکه به خرد مجرد (انتزاعی) باور
دارد که از مشکات قدیم می تابد.
·
چون در قاموس او قدمت مشکات قدیم،
بمراتب بیشتر از قدمت خورشید است، بنا بر این خیال باطل، نتیجه می گیرد که خرد
برتر از خورشید است.
6
شمس بر ظاهر، همین تابان بود
لیک باطن، از خرد ریان بود
ریان
ضد عطشان
تر و تازه و شاداب
·
معنی تحت اللفظی:
·
خورشید بر ظاهر چیزها می تابد، خرد
اما باطن آدمیان را سیراب و شاداب می سازد.
·
شیخ در این بیت برای اثبات همان
اندیشه بیت قبلی به استدلال دیالک تیکی توسل می جوید:
·
او دیالک تیک پدیده و ماهیت را به
شکل دیالک تیک ظاهر و باطن بسط و تعمیم می دهد تا به تحقیر تشعشع خورشید و به
تجلیل از تشعشع خرد بپردازد.
·
چون در دیالک تیک پدیده و ماهیت (ظاهر
و باطن) نقش تعیین کننده از آن ماهیت (باطن) است.
·
ایراد کرد و کار شیخ اما این است
که باطن مورد نظر او، نه ماهیت آدم ها، بلکه جهان درونی و روحی آنها ست.
·
ظاهر آدم ها هم نه فرم نمودین آنها،
بلکه ماهیت مادی آنها ست.
·
این بدان معنی است که شیخ مقولات پدیده
و ماهیت را تحریف می کند و با محتوای وارونه پر می سازد.
·
آن سان که ماهیت و ذات به معنی
جهان روحی و روانی آدم ها تحریف می شود و پدیده و یا ظاهر آدم ها به معنی جهان
صوری و فرمال.
7
گر
تو وصف عقل از من نشنوی
گوش
کن ابیات چند از مثنوی
·
معنی تحت اللفظی:
·
اگر به تعریف من از عقل باور نداری،
برو و چند بیتی از مثنوی مولوی بخوان تا رستگار شوی.
·
از این بیت واپسین شعر شیخ اصفهان
معلوم می شود که او مولوی را و عرفان را هم نمی شناسد.
·
چون مولوی و عرفان بدترین دشمنان
خرد و خود اندیشی و شناخت اند و «پای استدلالیان را چوبین و غیرقابل تمکین» می
پندارند.
·
بدین طریق راسیونالیسم ایدئالیستی
شیخ اصفهان به ایراسیونالیسم عرفان پناهنده می شود.
·
مراجعه کنید به عرفان ـ فرمی از ایراسیونالیسم (خردستیزی) در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر