۱۳۹۴ دی ۶, یکشنبه

«ایرانی» و «آلمانی» در آئینه این و آن (11)


نظر ﯾﮏ ﺧﺎﻧﻢ ﺁﻟﻤﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺩﺍﺭﺩ
ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﺍﻗﺎﻣﺖ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ
راجع به ایرانیان

ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

پیشکش به


ژاله اصفهانی
عقاب بی تاب قله های بلند

ﺑﻪ ﻧﻈﺮﻣﻦ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﭘﺴﺮﺍﻥ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺍﻓﺴﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ

·        پایین رفتن به چاه تحلیل با طناب پوسیده ی پسیکولوژیسم به همین جا ختم می شود:

ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺷﻤﺎ ﺍﻓﺴﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ.
ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﭘﺴﺮﺍﻥ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺍﻓﺴﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ.
ﺷﻤﺎ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﻏﻤﮕﯿﻨﯽ ﺩﺍﺭﯾﺪ.

·        وای اگر کسی ـ به هر نیتی ـ با توسل به این جور «تحلیل ها»، طرحی برای جماعت ایران دراندازد.
·        شاید هم بر پایه چنین تحلیل هایی است که اجانب، عجوزه های اعجوبه عتیقه ماقبل تاریخ را از اعماق قبور عتیق بیرون کشیده اند و بر اریکه قدرت رسانده اند.
·        تا هم ملت افسرده سیر دل بخندد و هم از فرط افسردگی روانه تیمارستان شود.

1
ﺑﻪ ﻧﻈﺮﻣﻦ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﭘﺴﺮﺍﻥ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺍﻓﺴﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ

·        خوب اگر سکنه ی این خراب آباد افسرده اند، دلیل این افسردگی چیست؟

·        خانم آلمانی و علی الخصوص، خانم آلمانی باید قاعدتا از ریشه های این جور افسردگی ها با خبر باشد.
·        اینکه او از قضیه بی خبر است، دال بر آن است که از تاریخ معاصر کشور خویش بی خبر است.
·        که خود سؤال دیگری است.  

2
ﺑﻪ ﻧﻈﺮﻣﻦ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﭘﺴﺮﺍﻥ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺍﻓﺴﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ

·        سکنه آلمان پس از پایان جنگ جهانی امپریالیستی دوم، دهه های متمادی همین دوره افسردگی را داشته اند.
·        رمان های بعد از جنگ نویسندگان آلمان و حتی بیوگرافی تراژیک گروهی از نویسندگان آلمان دال بر همین دپرسیون و افسردگی است.
·        خیلی ها پس از جنگ دست به انتحار زده اند.
·        نه افراد عادی.
·        بلکه روشنفکران و نویسندگان آلمانی شهیر، حتی.

3
ﺑﻪ ﻧﻈﺮﻣﻦ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﭘﺴﺮﺍﻥ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺍﻓﺴﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ

·        اگر سکنه ایران دچار دپرسیون باشند، به احتمال قوی، دلیلش در زندگی دشوار آنان تحت شرایط جنگ دایمی است.
·        سکنه این خاک فقط در جنگ طولانی بی معنا با همسایه اش بسر نبرده است.
·        فقط صدها هزار شهید و دهها هزار علیل در نتیجه این جنگ نکبت بار از دست نداده است.
·        تار و پود تاریخ سکنه این آب و خاک، تراژیک است.

4
·        جنبش انقلابی مردم با کودتائی در طشتی از خون خفه گشته است و بهترین و سلحشورترین فرزندان و فرزانگان این خاک  در شکنجه گاه های وحشت بار و چوبه های تیرباران و دار نابود گشته اند.
·        هنوز زخم های کودتای امپریالیستی ـ ارتجاعی التیام نیافته بودند که ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی با طبل و دهل عنگلابی روی کار آمده است و آخرین بقایای انسانی ـ انقلابی ـ علمی این آب و خاک را به آتش کشیده و دار و ندار ملی را حراج و تار و مار کرده است.
·        چگونه می توان در جهنمدره ای از این دست زیست و افسرده نگشت.

5
ﻭﺍﻣﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻤﺎ
ﺷﻤﺎ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﻏﻤﮕﯿﻨﯽ ﺩﺍﺭﯾﺪ.

·        یکی از دلایل سوبژکتیو افسردگی دختران و زنان و مردان و پسران این آب و خاک و غمگینی سکنه آن بطور کلی، ناتوانی آنها از تفکر مفهومی است.
·        عجوزه های عهد عتیق، پس از جاروب کردن آخرین نطفه های روشنگری، به انتشار وسیع خرافه های عهد عتیق کمر بسته اند.
·        آن سان که سکنه این آب و خاک مغز زدایی شده اند.
·        در این سامان بی سامان، مانی پولاسیون فکری رادیکال و ریشه ای صورت گرفته است.
·        حیرت انگیز است، ولی واقعیت دارد.
·        بخش اعظم مردم این خاک ابله و عقب مانده و علیل و روانی شده اند.

6
ﺷﻤﺎ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﻏﻤﮕﯿﻨﯽ ﺩﺍﺭﯾﺪ

·        اگر کسی گشت چند دقیقه ای در مثلا فیسبوک بزند، با وضع فکری، فرهنگی و اخلاقی وخیمی مواجه می شود:
·        هر کاربری علاف و عیاش بالقوه ای است، اگر بالفعل نشده باشد.
·        به جای کسب اندیشه و اشاعه اندیشه، تهیه و تولید و تکثیر و توزیع عکس و عرعر صورت می گیرد و به جای هماندیشی و هماموزی حاصلخیز و آینده ساز، عیاشی و علافی و حرافی در دستور روز قرار دارد.
·        گاهی آدم از خود می پرسد که اینهمه زباله های فکری مخرب و منفی را چه کسانی، چگونه، کجا و با کدام انگیزه و انرژی و نیرو تهیه و تولید و تکثیر و توزیع می کنند؟

7
ﺷﻤﺎ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﻏﻤﮕﯿﻨﯽ ﺩﺍﺭﯾﺪ

·        سکنه کشوری که لحظه به لحظه بلحاظ فکری مسموم می شود و مغز زدائی می شود، چگونه می تواند از عهده حل مسائل دشوار زندگی برآید و دچار دپرسیون و اختلالات روحی و روانی نشود؟
·        پیش شرط خوش بینی و احساس سعادت و شادی، شناخت شرایط است.
·        این شناخت است که آرامش بخش است و نه حماقت و خریت و خرافه.
·        شناخت درد هم دغذغه خاطر زدا ست و هم به جست و جو و کشف درمان منتهی می شود.
·        ملتی که در خریت و حماقت روز افزون بسر می برد، فقط می تواند ملتی سر در گم، گیج، عصبی، روانی و بی سر و سامان باشد.
·        منبع شادی و خوشبختی، شناخت و شعور است و نه خریت و خردستیزی.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر