سیاوش کسرایی
آتشی در دور دست
(مرداد ۱۳۳۷)
سرچشمه:
صفحه فیسبوک نصرالله آقاجاری
آتشی در دور دست
(مرداد ۱۳۳۷)
سرچشمه:
صفحه فیسبوک نصرالله آقاجاری
من بیابان هراس
با هزاران چاه غم
ماندگار دام شب
در امید صبحدم
غول ها و دیو ها
رهنورد جان من
بوته ها و خار ها
زینت دامان من
من بیابان هراس
با شیار بس شکست
خیره در شب های کور
و آتشی در دور دست
آتشی در دور دست
سایه می ریزد به شب
چشمه ها دارد به چشم
خنده ها دارد به لب
سایه ها در گرد او
گرم رقص آفتاب
پرده پرده شور و شوق
گونه گونه پیچ و تاب
ای دریغا اخگری
تا به چشمان، سو دهد
راه را روشن کند
پای را نیرو دهد
ای درخت شعله، کاش
سایه بر من داشتی
یا نشای (نهال، نبات) روشنی
در دلم می کاشتی
شست و شو در روشنی
چشمه های صبحگاه
در نگاه نیمروز
سینه عریان کردن، آه
من بیابان هراس
نیست جز باد ام (باد، مرا) به دست
خیره در شب های کور
و آتشی در دوردست
با هزاران چاه غم
ماندگار دام شب
در امید صبحدم
غول ها و دیو ها
رهنورد جان من
بوته ها و خار ها
زینت دامان من
من بیابان هراس
با شیار بس شکست
خیره در شب های کور
و آتشی در دور دست
آتشی در دور دست
سایه می ریزد به شب
چشمه ها دارد به چشم
خنده ها دارد به لب
سایه ها در گرد او
گرم رقص آفتاب
پرده پرده شور و شوق
گونه گونه پیچ و تاب
ای دریغا اخگری
تا به چشمان، سو دهد
راه را روشن کند
پای را نیرو دهد
ای درخت شعله، کاش
سایه بر من داشتی
یا نشای (نهال، نبات) روشنی
در دلم می کاشتی
شست و شو در روشنی
چشمه های صبحگاه
در نگاه نیمروز
سینه عریان کردن، آه
من بیابان هراس
نیست جز باد ام (باد، مرا) به دست
خیره در شب های کور
و آتشی در دوردست
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر