پروفسور دکتر هانس یورگ سندکولر
فصل هفتم
ماتریالیسم
برگردان شین میم شین
بخش ششم
ماتریالیسم و علوم طبیعی در قرن ۱۹
ادامه
۳۸
· پیوند علمتصویر معرفتی ـ تجربی ـ رئالیستی و
اجتماعی ـ اگزوتریکی نوین با اقدامات عملی اجتماعی و سیاسی علمای علوم طبیعی را می
توان در اثر رودولف ویرشو راجع به نقطه نظرات طب علمی در سال ۱۸۴۶ به وضوح دید:
· طب علمی در «سه مرحله» پیشرفت بر فلسفه ای که «بی
اعتنا به طبیعت بوده»، چیره گشته و «برگشت
آن فلسفه به طبیعت را از طریق انحلال آن، امکان پذیر ساخته است.»
· (ایزوتریک در آن زمان به رشته فلسفی ئی اطلاق می
شد که منحصر و محدود به خواص بود.
· ضد ایزوتریک، اگزوتریک بوده که درش به روی عموم
مردم باز بوده است. مترجم)
۳۹
· طب مبتنی بر علوم طبیعی با سمتگیری اجتماعی
(همانطور که عنوان مجله هفتگی تحت مدیریت ویرشو و لوی بوشر نشان می دهد)، بر آن
بوده که نه «رفرم طب» و نه «نهادهای دموکراتیک» (همانطور که در سال ۱۸۴۸ در مطلبی
تحت عنوان «رادیکالیسم و ترانس اکسیون» (افراطیگری و معامله کلان) فرمولبندی شده)،
بدون رفرم بهداشت به نفع بیماری هائی که «طبقات زحمتکش» دچارشان هستند، امکان
ناپذیر نیستند.
۴۰
· با توجه به ذلت توده ای پرولتاریا، «حیرت انگیز
نیست که مهمترین طرفداران دموکراسی و سوسیالیسم را پزشکان تشکیل می دهند.»
· «پزشکی علمی اجتماعی است»
۴۱
· نتیجه گیری های نهایی به عمل آمده از سوی علمای
علوم طبیعی ضمنا از از نزدیکی میان طرح علمی ـ تجربی (طرح علمای علوم تجربی) و
سیاست مبتنی و محدود به تحول اوولوسیونی ـ رفرمیستی پرده برمی دارد:
· «سیاست هم چیزی جز طبابت در مقیاس بزرگ
نیست.»
۴۲
· در این توسعه علوم طبیعی از «ماتریالیسم»، بلحاظ
اسلوبی و نظری (متدئولوژیکی ـ تئوریکی)، حرفی در بین نیست.
الف
· ماتریالیسم فقط بلحاظ ایده ئولوژیکی و سیاسی مطرح
می شود و اینجا نگرانی بورژوازی علاقه مند به روشنگری، ولی متنفر از انقلاب در بین است.
ب
· گزارش بیست و پنجمین گردهمایی طبیعت پژوهان و
پزشکان آلمانی در سال ۱۸۴۷ از رابطه ایده ئولوژی بورژوائی و بورژوائی ترقی خواه با
رئالیسم علمی ـ طبیعی (رئالیسم مبتنی بر علوم طبیعی) و آنتی ماتریالیسم (ماتریالیسم
ستیزی) اجتماعی و سیاسی پرده برمی دارد:
· «علوم طبیعی به دلیل ریشه دواندن در زمین
رئالیستی و به دلیل نفوذ عمیق در زندگی عملی» معتبر است و «تضمینی مطمئن بر آزادی
روحی و استقلال از ماتریالیسم منافع» است.
ت
· پس از «مشاجره بر سر ماتریالیسم»، در سال های ۵۰
قرن نوزدهم، این قضاوت ایده ئولوژیکی سبب می شود که علمای طبیعی ماتریالیست بدون
چون و چرا از ماتریالیسم به مثابه پیامد ممکنه علوم طبیعی دوری جویند.
· مراجعه کنید به مشاجره بر سر ماتریالیسم در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پ
· ویرشو در سال ۱۸۶۳ در سخنرانی اش در انجمن طبیعت
پژوهان، از ماتریالیسم کذائی علوم طبیعی امروزین دم می زند.
ث
· در این جور تأملات، کمترین اعتنائی به تفاوت
ماتریالیسم و ایدئالیسم در رابطه با مسائل اساسی تعیین کننده زیر نمی شود:
۱
· در رابطه با اصل «قابل شناخت علمی بودن» واقعیت
عینی
۲
· در رابطه با «مطمئن بودن شناخت علمی»
ج
· هم کردوکار علمی که نشاندهنده ی پیشرفت های
معرفتی و موفقیت های علوم بوده (و بکمک معیارهای تجربی تصدیق، قابل اندازه گیری
بوده) و هم اطمینان علما به تشکیل علمتصویر اوپتیمیستی (خوشبینی) منجر می شود.
۴۳
· در این زمان فقط تئوریسین های ماتریالیسم دیالک
تیکی و تاریخی بوده اند که مفهوم علم «مثبت» را در مد نظر قرار داده اند و کشف راه
حل نوین برای نظریات زیر را وظیفه و تکلیف خود دانسته اند:
الف
· راه حل نوین برای نظریه سرمشق فرانسیس بیکن
ب
· راه حل نوین برای نقد ایده ئولوژی دستو
تریسی
ت
· راه حل نوین برای اثبات شناخت کانت
۴۴
· همراه با هوبس باوم می توان در رابطه با عصر علم
«مثبت» گفت:
· «خودخواهی و خودخشنودی نمایندگان علم «مثبت» به
مثابه خط فکری عنقریب چشمگیر بوده است.»
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر