محمد زهری
لاله ی پژمرده
(محمد زهری - شهریور ۱۳۳۲)
«هر لاله که پژمرد، نخواهد بشکفت» (خیام)
آن رند شرابخوار دیرین، گل گفت
هر لاله ی پژمرده، دگر مرد که مرد
جز لاله ی عشق ما که پژمرد و شکفت
ز این لاله، تو را سرخی و گلروئی بود
ما را ـ همه ـ کام تشنه و داغ نهفت
چون سنگ ننالیم و ندانی که بسی
بر ما ـ شب و روز ـ دیده ی فتنه (چشم معذب) نخفت
این کُشت مرا که راز، سربسته بماند
دل نعره زد از سینه و لب، هیچ نگفت.
آن رند شرابخوار دیرین، گل گفت
هر لاله ی پژمرده، دگر مرد که مرد
جز لاله ی عشق ما که پژمرد و شکفت
ز این لاله، تو را سرخی و گلروئی بود
ما را ـ همه ـ کام تشنه و داغ نهفت
چون سنگ ننالیم و ندانی که بسی
بر ما ـ شب و روز ـ دیده ی فتنه (چشم معذب) نخفت
این کُشت مرا که راز، سربسته بماند
دل نعره زد از سینه و لب، هیچ نگفت.
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
از اینکه سر ذوق آمدهاید واشعار زیبا انتخاب مکنید مایهخوشوقتیست خسته نباشید
پاسخحذفاین شعر متعلق بخیامست ویامحمد زهری ؟ اشعار دقیقا یکیست
پاسخحذفممنون.
پاسخحذفناهید.
فقط مصراع اول از عمر خیام است