وقتی
عاشق تو بودم
سرچشمه:
صفحه فیسبوک
ترلان
تحلیلی
از مسعود بهبودی
وقتی عاشق تو بودم
دلیر و پاک بودم
و
تا فرسنگ ها در اطرافم شگفتی و شادی می رویید
و
رفتارم همه نیک و دلپسند بود.
·
این شعر احتمالا حدود
یک قرن قبل از این، سروده شده است.
·
الفرد ادوارد
هاوسمن را ما هنوز نمی شناسیم.
·
ولی این امر مانع
آن نمی شود که در مقابل انعکاس رئالیستی ـ استه تیکی انسان و جامعه و جهان توسط او
در آن زمان لب به تحسین و ستایش نگشاییم.
1
وقتی عاشق تو بودم
دلیر و پاک بودم
·
در قاموس شاعر،
میان عشق و دلیری و پاکی رابطه علت و معلول برقرار است:
·
عاشق کسی شدن،
همان و دلیر و پاک گشتن، همان.
·
استنباط شاعر را
به هیچ ترفندی نمی توان انکار نمود.
·
عشق واقعا آدمی را
دلیر و پاک می سازد.
·
سؤال فقط این است
که چرا و به چه دلیل؟
2
وقتی عاشق تو بودم
دلیر و پاک بودم
·
اگر نظری به
رفتار نباتات، حشرات و جانوران بیندازیم، به کشف شباهت غریبی میان انسان و نیاکان نباتی،
حشره ای و حیوانی اش پی می بریم:
الف
·
همین گزنه
اسیدپاش مسلح به تیغ های تیز، در ایام جفتگیری به حاتم طائی دست و دل بازی بدل می شود.
·
آن سان که با
مشاهده حشره ای، کلیه تیغ های تیز خود را غلاف می کند و سفره گرم و نرم و شیرینی
برای حشرات می گسترد تا به ازای نعمات اهدا شده، گرده های خود را به جنس مخالف
برساند و به تکثیر و توسعه نوع خویش نایل آید.
ب
·
ماهیان نر در
ایام جفتگیری، برای جلب علاقه ماهیان ماده، به پرش های شگفت انگیزی مبادرت می
ورزند.
ت
·
جانوران دیگر از
ادره نالین عظیمی لبریز می شوند و به ضرب و شتم و تهدید و تبعید رقیبان عشق خویش
می پردازند.
·
دلیری جانوران
غیر قابل کتمان و غیر قابل انکار است.
3
وقتی عاشق تو بودم
دلیر و پاک بودم
·
بنابرین، می توان
گفت که انسان به هنگام گرفتاری در دام «عشق»، به عالم حیوانی خویش برمی گردد.
·
دلیری ناشی از «عشق»،
دلیری طبیعی و غریزی است و در واقع نه با عشق، بلکه با تکثیر و توسعه نوع خویش، در
رابطه است.
·
دلیری ناشی از «عشق»،
پدیده روحی و روانی و غریزی برای جفتگیری است.
·
در این جور موارد
ما با غریزه سر و کار داریم و نه با عشق.
4
وقتی عاشق تو بودم
دلیر و پاک بودم
·
اگر دیالک تیک زن
و نر را در نظر گیریم، چه در عالم حشرات و جانوران و چه در عالم انسان، حامل گشتاورهای
عشق، در وهله اول، زنان اند.
·
چون زنانند که
یکی از نران را برای تکثیر و توسعه نوع خویش انتخاب می کنند.
·
نران چه بسا در
رقابت با رقیبان، درست به دلیل حق تصمیمگیری نهائی زنان، دست خالی به خانه می
روند.
·
در فیلم هائی هم
که تولید و پخش شده، این مسئله از هر نظر از سوی زنان تصریح می شود:
·
نران به اندازه ای
می توانند کام بگیرند و اقناع شوند که زنان مجاز می دارند.
5
·
شاعر در شعر
دیگری از این حقیقت امر، بطرزی رئالیستی پرده برمی دارد:
اکنون
که من نحیف و نزار گشته ام
دوست
من، کار و بارت چگونه است؟
دنیا
به کامت گشته است؟
آیا
بستری بهتر از بستر من یافته ای؟
·
منظور شاعر در
این بند شعر از کامیابی، کامیابی در بستر است.
·
دوست شاعر نیز در
پاسخی که به او می دهد، از حقیقت امر تلخ تر از زهری پرده برمی دارد:
آری،
ای دوست، آرام بخواب
من
با معشوقه یک مرده ناکام هم بسترم
و
بسیار کامروا گشته ام
اما
مپرس معشوقه که را گزیده ام.
·
دوست شاعر با زن
خود او همبستر شده و زن شاعر، به هر دلیلی دوست او را در بستر کامروا ساخته است.
·
همان زنی که این
کامروائی را از شاعر دریغ داشته بود.
6
وقتی عاشق تو بودم
دلیر و پاک بودم
·
سؤال اما این است
که چرا زن شاعر نه همسر اول خود را، که بی شک عاشق ترش بوده، بلکه همسر دومش را
کامروا می سازد؟
7
وقتی عاشق تو بودم
دلیر و پاک بودم
·
اکنون مسئله
ابعاد دیگری کسب می کند.
·
ابعادی فراتر از
بعد طبیعی ـ غریزی برای تکثیر و توسعه نوع خویش.
·
اینجا حساب انسان
از نباتات و حشرات و جانوران جدا می شود.
·
اینجا دیالک تیک
زن و نر با تمام عظمت چرک آلود و کثیف خود نمودار می گردد.
·
کامی که زن شاعر به
همسر دوم خویش می دهد، چه بسا نه مبتنی بر عشق ناب، بلکه مبتنی بر مبتنی بر نان و آب
است.
·
نان و آب به معنی
عام کلمه.
·
کامی که دوست
شاعر دریافت می کند، بر اساس محاسبات اقتصادی ـ اجتماعی ـ جنسیتی و غیره زنان است.
8
مادر پرولتر
اثری از الوارو سیکوه ئیروز
·
دیالک تیک زن و
نر بویژه در جوامع عقب مانده، دیالک تیکی بسیار بغرنج و تو در تو ست.
·
میان زنان و نران
نبرد جنسیتی بی امانی در جریان است که در تحلیل نهائی فرمی از نبرد اجتماعی ـ طبقاتی
است.
·
زن حداقل، پرولتاریای
مضاعف است.
·
هم تحت فرمان اربابی
از طبقه حاکمه است و هم تحت فرمان اربابی به نام همسر و چه بسا حتی اقوام همسر و
حتی بچه های خویش.
·
همین ستمدیدگی
مضاعف زنان سبب می شود که آنها به تسلیحات رزم متنوع مجهز باشند.
·
یکی از این
تسلیحات بچه دار شدن است.
·
بچه به عنوان
دامی برای اسارت جنس مخالف
9
·
بچه به نیت تحکیم
مناسبات زناشوئی تولید و چه بسا حتی تحمیل می شود.
·
یکی از دلایل افزایش
بی حساب و کتاب جمعیت کشور در این سی سال، همین است.
·
قوانین زن ستیز طبقه
حاکمه جدید و مجاز داشتن تعدد زوجات و صیغه و لواط و غیره زنان جامعه را به طرز
وحشت انگیزی زیر فشار و ستم قرار می دهد و بر تشدید تضاد زن و نر می افزاید.
·
اگر ما نویسنده و
هنرمند رئالیست می داشتیم، این مسائل بهتر رو می شدند.
·
محمود دولت آبادی
در کلیدر و قصه های کوتاه خویش و احمد محمود در همسایه ها بطور تصادفی و تا حدودی
به این دیالک تیک زن و مرد پرداخته اند که بهتر از هیچ است.
ادامه دارد.
.یرایش:
پاسخحذفاگر نظری به رفتار نباتات، حشرات و جانوران بیندازیم، به کشف شباهت غریبی میان انسان و نیاکان نباتی، حشره ای و حیوانی اش نایل می آییم: