اثری از الفرد هردیکا
محمد زهری
(1305 ـ 1373)
(دفتر شعر «ده شب»)
·
یک روز
·
ـ شاید پس از هزار سال
ـ
·
در یک غریوِ تُندرِ بارانیِ بهار
·
از زیر قُبّه های قدیمِ خاک
·
چون قارچ
·
اندیشه های سوخته، بیدار می شوند
·
آوازهای کهنه
·
ـ نشان دل صبور
ـ
·
امّید وار، روزی بعد از هزار سال
·
تکرار می شوند
·
د ر شهر های آهنِ بی سبزه، بی درخت
·
«گل های سرخِ مُشت» پدیدار می شوند.
·
آن روزها
·
دیوارها
·
دیگر حجابِ شوقِ رهایی نیست،
·
پیوند را
·
ترسِ گسست و جدایی نیست.
·
یک روز
·
ـ شاید پس از هزار سال
ـ
·
روزی که با یقین
·
پیغامِ ناشنوده ی دیرینه
·
در گوشِ آسمان
·
آوازه می شود،
·
اندیشه های سوخته ی روزگار ما
·
بار دگر
·
ـ به یُمن زمان
ـ
·
تازه می شود.
پایان
ویرایش از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر