۱۳۹۳ مهر ۱۷, پنجشنبه

سیری در شعری از نیاز یعقوبشاهی (6)


سرچشمه:
صفحه فیسبوک
نیاز یعقوبشاهی
تحلیلی از شین میم شین


جهان

برای شعر معنای واحدی نجویید.
دنیای شعر دنیای آزادی و زیبایی است
بگذارید در حوصله ی خیال، ذهن نهایت ها را تجربه کند.

·        قبل از تأمل بر روی رهنمود جهان، که برای ما به مثابه جام جهان نما و یا حداقل، جام ایران نما ست، اول به خود این نحوه رفتار بیندیشیم.

1

·        وقتی پیج «سیاوش کسرائی از دیدی دیگر» را افتتاح کردیم، حریف نری حمله ور شد:
·        اشعار سیاوش «این انوشه شعر فلان و بهمان»  روشن اند و هر کودکی آنها را می فهمد، مفهوم «سیاوش کسرائی از دیدی دیگر» دیگر به چه معنی است؟

·        این پیج سیاوش را پس از تبعید از پیجی که به نام سیاوش بود و هست و شاید 20 هزار هوادار دارد و ما به دعوت ادمنش حداقل 1000 ساعت با آن همکاری کرده بودیم، افتتاح کرده بودیم.

2
·        هنوز صورت مان از ضرب سیلی حریف نر، سرخ بود که سر و کله حریف زنی پیدا شد و در کامنتی نوشت که اشعار سیاوش را «تحت اللفظی معنی نکنید.»

·        با سرگیجه ای  از ضرب سیلی دیگر از خود پرسیدیم:
·        مگر ما اشعار سیاوش را تحت اللفظی معنی می کنیم؟

·        بعد فهمیدیم که طرف اصلا تحلیل ما را نخوانده و در نگاهی سرسری به معنی تحت اللفظی ابیات شعر که قبل از تحلیل ارائه می دهیم، برخورد کرده است.

3
·        بعد ناصحان دیگر از راه رسیدند، با اندرز و  رهنمود و توصیه و اخطار و هشداری دیگر در کله و چنته.
·        یکی می خواست از واژه منحوس دیالک تیک صرفنظر کنیم.
·        دیگری می خواست که سیاوش به عنوان مولتی ناسیونال و جهان وطن استنباط شود.
·        یکی دیگر می خواست که سیاوش ناسیونال قلمداد شود و زیر بغلش هندوانه ی «شاعر ملی» چپانده شود.

·        سؤال ما این است که چرا وقتی نوبت به «بی همه چیزان» می رسد، همه ناصحین خیرخواه و بدخواه از راه می رسند؟


4
·        قبل از ما شاعری از تبار ادولف هیتلر شعر بلند آرش سیاوش را به سلیقه طبقاتی خود «تحلیل» و منتشر کرده است.
·        حتی شعر بند تنبانی ئی به عنوان بدیلی به تقلید از سیاوش راجع به آرش و یا هر کس دیگر سروده است که تهوع آور است.

5

·        حیدر مهرگان هم در زمان حیات سیاوش، «تحلیلی»  راجع به آرش سرهم بندی کرده است.
·        ما لینک آن را هم در پیج «سیاوش کسرائی از دیدی دیگر»  منتشر کرده ایم.

·        از جهان چه پنهان که برای انتشار لینک یاد شده، دهها آفرین و احسنت و هورا شنیده ایم.
·        آفرین و احسنت و هورا هم نه برای زحمت چند دقیقه ای ما، بلکه برای خود حیدر مهرگان بوده است، که به قول جهان «در سنگر شعر قهرمان شده است» و ایکاش نمی شد.

·        بدبخت ملتی که به قهرمان نیاز دارد. (برشت)
  
·        اگر همان حیدر مهرگان را اجامر نکشته بودند، اکنون بسان خاوری در گوشه ای نشسته بود و کسی برایش تره هم خرد نمی کرد.

·        ایرانی جماعت اجنه ای از این قرار اند.
·        ااکثر کسانی خود را رفیق حیدر مهرگان قلمداد می کنند و در رثایش اشعار جانسوز می سرایند و در اخبار شب و ایران دیروز و غیره منتشر می کنند که عادولف های وحشت انگیز تمام عیارند.

6

برای شعر معنای واحدی نجویید.

·        منظور جهان از این رهنمود چیست؟

·        ما هر شعر  جفنگ و ادعا و نظر و اندیشه را نخست تجزیه و بعد تحلیل می کنیم.
·        بسان بیولوگی که لجنی را از اعماق مردابی برمی دارد و ذره ذره زیر ذره بین قرار می دهد.

·        ما کی، چگونه و کجا برای شعری «معنای واحدی جسته ایم؟»
·        با این متد و اسلوب تحلیل مگر می توان عینیت خود موضوع بررسی را نادیده گرفت و برخوردی مطلقا سوبژکتیو بدان داشت؟

7

برای شعر معنای واحدی نجویید.

·        استنباط ما اما این است که جهان با این رهنمود اندیشه دیگری برای تبیین دارد.
·        بنظر جهان حقیقت واحدی در هر مورد و زمینه ای وجود ندارد.

·        به عبارت دیگر ما با مولتی حقایق، با حقایق متعدد و کثیری سر و کار داریم.

·        به قول فلاسفه ی امپریالیسم و کارگردان ژاپنی فیلم «حقیقت»، هر کس حقیقت خاص خود را، حقیقت مفید به خویشتن خویش را دارد.

·        جهان و خیلی های دیگر می خواهند که شعر و نظر و اندیشه از صراحت گذرانده نشود تا هر کس بزعم خود آن را تفسیر کند و مسموم شود.

8

دنیای شعر دنیای آزادی و زیبایی است

·        کسی که شعر را به مثابه فرمی از شعور اجتماعی نمی پذیرد، تعریف خاص خود را از شعر سرهم بندی می کند که نه سر دارد و نه ته:
·        شعر یعنی دنیای آزادی و زیبائی

·        همین ادعا را می توان راجع به هر چیز دیگری هم بر زبان راند.

·        مثلا می توان گفت:
·        فراورده های «فرهنگی» و «هنری» پلی بوی و پورنو و صنایع سکس و تفنن و هالی وود و بالی وود و غیره هر کدام دنیای آزادی و زیبائی است.

·        این اما به چه معنی است؟  

9
دنیای شعر دنیای آزادی و زیبایی است

·        این به معنی فرمالیسم است.

·        این به معنی تجلیل و تقدیس فرمالیسم است.

·        این به معنی بردن فرم به عرش اعلی و پرتاب کردن محتوا به اسفل السافلین است.

·     برای اینکه محتوای همه این «دنیاهای آزادی و زیبائی» زهر ایده ئولوژیکی و حتی فیزیکی و پسیکولوژیکی مهلک است.

·        حتی خود نیاز در کامنتی در جائی از این «دنیاهای آزادی و زیبائی» شکوه و شکایت داشته و از لحنش انزجار و تنفر می تراویده است.

10
دنیای شعر دنیای آزادی و زیبایی است

·        بنظر ما شعر فرم است و هر قشر و طبقه اجتماعی این فرم را با ایده ئولوژی خود پر می کند تا از منافع طبقاتی مادی و معنوی خود، دفاع کند.

·        به عبارت دیگر، شعر شبیه قابلمه است که هر آشپزی آش خود را در آن می پزد.

·        هر قشر و طبقه اجتماعی با توسل به شعر و هنر خود از «حقیقت»  چه بسا از سرتاپا باطل خود حراست به عمل می آورد.

·        هم طبقه حاکمه شعرای وزینی از قبیل شوپنهاور و نیچه و غیره دارد و هم توده شعرائی از قبیل برشت و ناظم حکمت و لاهوتی و سیاوش و زهری دارد.

·        در جامعه بشری شاعر ماورای طبقاتی و بی طرف یافت نمی شود.
·        شعرای ماورای طبقاتی در کره مریخ نشسته اند.  

11
بگذارید در حوصله ی خیال، ذهن نهایت ها را تجربه کند.

·        باشد.
·        ما در بهترین حالت سگان توده ایم و هر از گاهی پارسی می کنیم و کاروان طبقه حاکمه بی کمترین اعتنا بدان به پیش می رود.
·        جفنگیات ما را غیر از خودمان کسی نمی خواند.

·        آخر الزمان است و خلایق در بدر به دنبال چیزهای مهم در جاهای مهم می گردند.
·        عصر عکس شروع شده است.

·        اما منظور جهان از مفهوم «تجربه نهایت ها» چیست؟

12
بگذارید در حوصله ی خیال، ذهن نهایت ها را تجربه کند.
  
·        نمایندگی کردن مفهوم «تجربه نهایت ها» به معنی تأیید نظر ما ست:
·        بدان معنی است که شعر، پدیده ای ماورای اجتماعی و ماورای طبقاتی نیست.

·        بدان معنی است که شعر چارچوب و حد و سرحد اجتماعی و طبقاتی دارد.
·        یعنی در  «نهایت ها» سروده می شود و سیر می کند.

·        جهان با این رهنمود، مفهوم قبلی خود را زنده به گور می سازد:
·        مفهوم «دنیای آزادی و زیبائی» انتزاعی و کذائی خود را.
·        چون شعر به مثابه «دنیای آزادی و زیبائی»  نهایت ها را در می نوردد و در بی نهایت ها سیر می کند.

ادامه دارد.

۱ نظر:

  1. ویرایش:
    ما هر شعر و جفنگ و ادعا و نظر و اندیشه را نخست تجزیه و بعد تحلیل می کنیم.

    پاسخحذف