فصل ششم
متافیزیک
پروفسور دکتر هانس هاینتس هولتس
برگردان شین میم شین
بخش دوم
متافیزیک فلسفه کلاسیک بورژوائی
ادامه
متافیزیک
پروفسور دکتر هانس هاینتس هولتس
برگردان شین میم شین
بخش دوم
متافیزیک فلسفه کلاسیک بورژوائی
ادامه
36
·
کانت در بررسی این مسئله به آغازگاه
متدئولوژیکی دکارت برمی گردد:
·
«من می اندیشم» باید بتواند همه تصورات مرا
همراهی کند.
·
بنابرین، همه تنوعات استنباطی با «من
می اندیشم» در رابطه قرار دارند.
·
در همان سوبژکت اندیشنده به همین
تنوعات برخورد می شود.»
·
(کانت، «نقد خرد محض»، ب 131
·
هولتس، «تذکراتی راجع به قیاس های
دانش تجربی کانت»، 1981)
37
·
تجهیز ماورای تجربی سوبژکت ترانسندنتال
«من می اندیشم» که ببرکت آن تجهیز، ترکیب تصورات، وحدت تنوعات و همراه با آن، گذار
به اندیشه جهان صورت می گیرد، روی هم رفته با «ایده های مادر زاد» دکارت و
لایبنیتس انطباق دارد.
38
·
تنها قبول این «توانائی»، یعنی قبول
تجهیز سوبژکت از همان آغاز به «مفهوم معرفتی محض» و «قوانین اساسی فهم محض»
مستخرجه از آن به کانت اجازه اجرای برنامه اش را می دهد.
·
آنگاه کانت به جای «پیش شرط دگماتیکی
قرار دادن» راسیونالیسم، که بنا بر آن، جهان خود راسیونال (عقلی، بخردانه) تنظیم شده و نظام جهانی در منطق فکری نمودار می
گردد، تز وارونه آن (راسیونالیسم) را مطرح می سازد و ادعا می کند که تصویر ما از
جهان تابع ساختارهای فکری ماورای تجربی ما ست:
·
«تا کنون همه بر آن بودند که کل شناخت ما
باید تابع اشیاء باشد.
·
ولی همه تلاش ها در جهت شناخت جهان
بکمک مفاهیم ماورای تجربی، که از این طریق،
شناخت ما وسعت می یابد، تحت این شرایط بر باد رفتند.
·
به همین دلیل باید ببینیم که آیا ما
در وظایف متافیزیک بهتر از عهده این کار برمی آییم، اگر بر آن باشیم که اشیاء باید
تابع شناخت ما باشند؟»
·
(کانت، «نقد خرد محض»، ب 16)
39
·
بدین طریق، در پیشگاه برنامه اثبات
معرفتی ـ نظری پیشرفت در دانش، برنامه تشکیل منطقی ـ اونتولوژیکی شرایط امکان دانش
بطور کلی، قربانی می شود.
·
کانت متافیزیک سنتی را دور می
اندازد.
·
برای اینکه نمی تواند «اپریوری های
مادی» را اثبات کند.
·
کانت اما همزمان، همراه با متافیزیک،
ایده «علم پیوند کلی» به مثابه جهان عینی را نیز دور می اندازد.
·
ایده ای که البته آن را نمی توان بطور
تجربی به محک زد.
·
ایده ای که بر روش معرفتی خاص خود وابسته
است.
40
·
این وارونه سازی در فلسفه که تحت
عنوان «چرخش کپرنیکی» معروف شده، رابطه سوبژکت شناسنده بطور کلی را با جهان قطع می
کند و ندانمگرایانه دیوار جدائی نفی ناپذیری میان جهان سوبژکت ها با کلیه پدیده های
موجود و پدیده های تشکیل شده بوسیله آنها از سوئی و چیزهای درخود از سوی دیگر برپا
می دارد.
·
مراجعه کنید به راسیونالیسم، چیز درخود، ایده های مادر زاد،
اپریوری در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر