معمار جان ها
خسرو باقری
درباره ی م.
ا. بهآذین
سرچشمه:
نوید نو
تحلیلی
از شین میم شین
به آذین
اکنون
در تقریباً سراسر جهان آب آلوده است، خاک آلوده، هوا آلوده و این آلودگی دارد به
جایی میرسد که چاره ناپذیر گردد.
آنچه
به این روند مرگبار شدت میبخشد فزونی بیرون از حد جمعیت زمین و در نتیجه افزایش
تصاعدی نیاز جهانی به آب و نفت و چوب و آهن و دیگر فلزات و همه نوع خوار بار و پوشاک
است.
·
به آذین آخرین کسی است که از تئوری جمعیت مالتوس خبر
نداشته باشد.
·
ولی خبر داشتن از نظری چیزی است و کشف ماهیت طبقاتی آن نظر
چیز دیگری است.
·
لنین می گفت:
·
کمتر کسی از مارکسیسم، واقعا خبر دارد. (نقل به مضمون)
·
حق هم با لنین
است.
1
·
به آذین بی تردید جملات جسته و گریخته ای از مارکس و انگلس
و لنین خوانده است.
·
ولی از ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی و از دیالک تیک ماتریالیستی
بی خبر بوده است.
·
بویژه دیالک تیک
ـ چه دیالک تیک ایدئالیستی هگل و چه دیالک تیک ماتریالیستی مارکس و انگلس و لنین و
غیره ـ با استالینیسم بیگانه است.
2
ادوارد برنشتاین (1850 ـ 1932)
تئوریسین و سیاستمدار آلمانی
مؤسس رویزیونیسم نظری در مارکسیسم
مؤلف مقالاتی تحت عنوان «مسائل سوسیالیسم» (1896 ـ 1898)
و
«پیش شرط های سوسیالیسم و و ظایف سوسیال ـ دموکراسی» (1899)
برنشتاین ماتریالیسم و دیالک تیک را متافیزیکی و غیرعلمی
نامید و رد کرد.
وظیفه فلسفه سوسیال ـ دموکراسی باید غلبه بر ماتریالیسم
دیالک تیکی باشد
و کانتیانیسم را به جای آن بگذارد.
·
اخیرا حریفی که در طرفداری از استالینیسم از روی جسد خود
و همنوعان خود می گذرد، اعلام کرده که دیالک تیک بدترین چیزی است که وجود دارد.
·
این اما نظر برنشتاین هم بوده است.
·
برنشتاین ماتریالیسم و
دیالک تیک را متافیزیکی و غیرعلمی می نامید و وظیفه فلسفه سوسیال ـ دموکراسی را غلبه بر
ماتریالیسم دیالک تیکی و جایگزینی آن با کانتیانیسم موعظه می کرد.
3
توماس روبرت مالتوس (1766 ـ 1834)
اقتصاد دان انگلیسی
از نمایندگان اقتصاد کلاسیک انگلیس
مؤسس آموزش جمعیت موسوم به مالتوسیانیسم
·
به آذین به احتمال قوی نه از مالتوسیانیسم خبر داشته و
نه از نئومالتوسیانیسم و گرنه تئوری جمعیت را اینقدر تعیین کننده قلمداد نمی کرد و
می دانست که این موضع نظری یکی از ارتجاعی ترین و خطرناک ترین مواضع در جهان معاصر
است.
·
مالتوسیانیسمو نئومالتوسیانیسم اما چیستند؟
4
·
مالتوسیانیسم ـ در حال حاضر ـ در کشورهای امپریالیستی در قالب نئومالتوسیانیسم ادامه حیات می دهد.
·
نئومالتوسیانیسم آموزش ضد انسانی عریان و آشکاری است و انعکاس
ارتجاعی تضاد آشتی ناپذیر میان منافع سرمایه انحصاری
و منافع خلق است.
الف
·
طرفداران نئومالتوسیانیسم
(فوگت، کوک، گریم و دیگران) اضافه جمعیت جهان را امری اجتناب ناپذیر می دانند و قتل عام
مردم را با استفاده از حتی تسلیحات کشتار جمعی حرارتی
ـ هسته ای توجیه می کنند.
ب
·
نئومالتوزیانیست ها همراه
با نظریه پردازان نژادپرست و تئوریسین های بیماری های
ارثی به توجیه سیاست تجاوزگرانه امپریالیسم
می پردازند.
ت
·
مالتوسیانیسم و نئومالتوسیانیسم از
واریانت های بیولوژیسم در درک تاریخ
اند.
· مراجعه کنید به بیولوژیسم، آموزش
جمعیت، تولید، مناسبات تولیدی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
5
آنچه
به این روند مرگبار شدت میبخشد فزونی بیرون از حد جمعیت زمین
و در نتیجه افزایش
تصاعدی نیاز جهانی به آب و نفت و چوب و آهن
و دیگر فلزات و همه نوع خوار بار و
پوشاک است
و
پا به پای این همه باز بیکاری اجباری ده ها و به زودی صدها میلیونی
ناشی از
کاربرد همه گونه روبوت در صنعت است.
·
به آذین پس از خروج از موضع ارتجاعی مالتوسیانیستی مبتنی
بر تئوری «افزایش جمعیت جهان» بلافاصله وارد موضع ارتجاعی دیگری می شود:
·
بنظر به آذین علت بیکاری توده ای (دهها و صدها میلیونی)
راسیونالیزاسیون تولید است.
·
اگر کسی به زباله های فکری «علمای» حوزه علمیه قم هم نظر
کند، به همین تئوری به آذین برمی خورد.
·
محمد مجتهدی حتی دهه ها قبل از به آذین، کتابی در ذم سفر
به کرات دیگر و پژوهش های کیهانی نوشته است.
·
علت بیکاری توده ای بنظر به آذین، «کاربرد همه گونه روبوت در صنعت است.»
·
این موضع نظری به آذین از ریشه ارتجاعی است.
·
مارکسیسم ـ لنینیسم نه تنها هرگز مخالف توسعه نیروهای
مولده نبوده، بلکه مشوق پیگیر و رادیکال آن بوده است.
·
به این حقیقت امر، حتی سیوگانف در اثر خود راجع به «گلوبالیزاسیون»
تأکید ورزیده است.
·
اولین رهنمود مارکس و انگلس در اولین سند کمونیستی به
پرولتاریای پیروزمند، توسعه هر چه سریعتر نیروهای مولده و تکثیر شتابان آن بوده
است.
·
مراجعه کنید به «مانیفست حزب کمونیستی»
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر