۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۶, سه‌شنبه

تاریخگرائی (هیستوریسم) (1)

پروفسور دکتر وینفرید شرودر
ستاد دانشگاه فیلیپ ماربورگ آلمان
متخصص در رشته های زیر:
فلسفه آنتیک (جهان باستان کلاسیک)
عصر جدید آغازین
روشنگری
متافیزیک
فلسفه مذهب
فلسفه عملی
تاریخ مفاهیم
آثار:
نیهلیسم اخلاقی
منشائات آته ئیسم
 
پروفسور وینفرید شرودر

برگردان شین میم شین

·        تاریخگرائی (هیستوریسم) نامی است برای فلسفه تاریخ بورژوائی واپسین که در دهه های آخر قرن نوزدهم در آلمان بمثابه واکنشی بر ضد ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی و بر ضد پوزیتیویسم پا به عرصه می نهد و با پیدایش فلسفه حیات و روی آوردن به تاریخ روحی در رابطه بوده است.
·        برای درک عمیقتر آن مراجعه کنید به اثر ارزشمند ورنر کراوس تحت عنوان «تاریخ ادبیات، بمثابه وظیفه تاریخی» (1950)

1
·        تاریخگرائی در زبان روسی شامل کلیه صور برخورد تاریخی بر پدیده های اجتماعی می شود و به فلسفه تاریخ بورژوائی واپسین محدود نمی شود.

2
·        از این رو مفهوم « تاریخگرائی» در ادبیات روسی با مفهوم « تاریخگرائی» در ادبیات آلمانی با هم تفاوت بنیادی دارد.

3
·        هسته تاریخگرائی عبارت است از جایگزین سازی نگرش مبتنی بر قانونمندی های روند تاریخی با نگرش مبتنی بر ایندیویدوئالیزاسیون (متد منفرد ساز):

الف

·        متد منفردساز به ایزوله کردن و مجزا ساختن پدیده های اجتماعی از یکدیگر اقدام می کند.
·        به قول ورنر کراوس، «طرفداری ایدئالیستی از ارزش های فردی به معنی برگشت خصمانه از اجتماع معاصر است.»
·        (ورنر کراوس، «تاریخ ادبیات، بمثابه وظیفه تاریخی»،  1950)

ب
·        تاریخگرائی با نفی هر گونه تئوری پیشرفت تاریخی عجین شده است.

 ت
·        تاریخگرائی تئوری پیشرفت تاریخی را با مفهوم توسعه جایگزین می سازد و توسعه را به معنی توالی، شدن و فنا شدن، پیدایش و زوال و یا به معنی پشت سر هم ردیف کردن پدیده های تاریخی تعریف می کند.

پ
·        نتیجه نهائی طرز تفکر منفردساز و توسعه طلب که از دیدگاه تاریخگرائی بطور بی واسطه به همدیگر تعلق دارند، عبارت است از رلاتیویسم تاریخی بی دورنما.

·        مراجعه کنید به رلاتیویسم (نسبیتگرائی) در تارنمای دیارة المعارف روشنگری

 ث
 ویلهلم دیلتی (1833 ـ 1911) 
فیلسوف، روانشناس، پداگوگ آلمانی 
از فلاسفه متعلق به فلسفه حیات (اگزیستانسیالیسم آلمانی) 
او پدیده را نه بر بنیان قانونمندی های طبیعی، بلکه بر بنیان خودقانونمندی عالم روحی و روانی انسانی توضیح می داد.
او جزو مؤسسین علوم روحی محسوب می شود.
او ضمنا مؤسس متد هرمه نویتیک و روان شناسی فهمنده است.  
او این متد را در آموزش جهان بینی بکار می بندد.
مؤلف آثار بیشمار

·        وبلهلم دیلتی در اثر خود تحت عنوان «بررسی هائی در جهت اثبات علوم انسانی»  (تحریر در سال های 1907 ـ 1910)  می نویسد:


1

·        «وقوف تاریخی به پایان پذیری هر پدیده تاریخی، هر وضع انسانی و یا اجتماعی، وقوف تاریخی به نسبیت هر نوعی از عقیده، آخرین گام برای رهایش انسان است.



2

·        انسان ببرکت آن مستقل و خود مختار می شود و از هر آنچه که می بیند، محتوایش را بیرون می کشد، خود را سرتا پا وقف آن می کند، آزاد و رها می شود.



3

·        انگار هیچ سیستم فلسفی و یا اعتقادی وجود ندارد که انسان را مقید و مقهور خود سازد.



4

·        انسان بدین طریق، زندگی خود را از مزاحمت شناخت بکمک مفاهیم آزاد می سازد.

·        (این یاوه ویلهلم دیلتی بدان معنی است که انسان ایدئال بورژوازی واپسین، خود را از شر تفکر مفهومی آزاد می سازد.

·        از سر تا پا عوامواره و هپیلی هپو می شود. مترجم)


5

·        بدین طریق، روح انسانی در مقابل کلیه یاوه های تفکر دگماتیکی، خودمختاری کسب می کند و تداوم نیروی خلاق بمثابه حقیقت امر تاریخی مرکزی در مقابل نسبیت اعتبار کسب می کند.»
·        (ویلهلم دیلتی «بررسی هائی در جهت اثبات علوم انسانی»، جلد 7، ص 290، 1907 ـ 1910)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر