۱۳۹۱ شهریور ۱۳, دوشنبه

سیری در سرای شعر کوتاه ایران و جهان (1)

سرچشمه:
صفحه فیس بوک
شعر کوتاه ایران و جهان

این جهان
پر از صدای حرکت پاهای مردمی است
که همچنان که تو را می بوسند
در ذهن خود
طناب دار تو را می بافند!
"فروغ فرخزاد"

تحلیل واره ای از شین میم شین
• آری.
• حق ظاهرا با فروغ است.

• مسئله اما این است که بر این مردم در طول هزاره ها چه رفته است که به این روز افتاده اند!

• توصیف ظاهر چیزها دشوار نیست.
• کشف علل چنینی و چنانی آنها هنر است.


پایان

۲ نظر:

  1. کسی‌ میاید کسی‌ که مثل هیچکس نیست مثل یحیی نیست مثل انسی نیست

    و مثل هملت است و به من میگوید که‌ای اشعار بی‌مزه یا مرا رها کنید یا به یک چیز پر بار تر تبدیل شوید

    ای کاش دقّت کردن را یاد گرفته بودم کاشکی‌ مفهوم را قربانی زیبایی‌ کشکی‌ نمیکردم و

    چقدر دلم می‌خواست تا یاد بگیرم که مفهوم زیباست که از جمله، شعر می‌سازد

    و من چقدر دلم می‌خواست تا شغل اصلی‌ام را رها نکنم

    و فقط بنظر می‌رسد که در ایران کسی‌ به محتوا اهمیت نمیدهد

    و من در سرزمین اولین و آخرین بامداد به دنیا آماده ام

    و همانطور شد که شد و می‌دانیم که همانطور شد که نباید میشد

    و شاید اگر کمتر خودمان را برای مردم لوس میکردیم اینطور نمی‌شد

    کسی‌ میاید کسی‌ که در هم پر هم شعر نمیگوید

    و هدفی‌ برای شعر گفتن دارد

    و دو صفحه راجع به هنر خوانده است

    (با پوزش از دوست داران شاعر سکسی سرزمین ما)

    پاسخحذف
  2. پریروز پس از خواندن دقت مند اشعار شاعری، بطور کاملا اوبژگتیف و در حد توان معرفتی خود نظر دادیم و برای اینکه زحمات مان به هدر نرود، یکی از ابراز نظرها را منتشر کردیم.
    قدردانی شاعر شنیدنی بود:
    «و البته بد نيست، براي نقد كسي توي وب سايت خودتان یک اجازه خشك و خالي بگيريد!»
    این تازه نحوه محترمانه تر برخورد به امر هماندیشی بود، چون بمراتب بدتر از این را هم تجربه کرده ایم. اندک اندک به صحت همین کامنت شما می رسیم: «و همانطور شد که شد و می‌دانیم که همانطور شد که نباید می شد»
    دیروز یکی دیگر از سر خیرخواهی پند می داد که حیف است اتلاف وقت به روشنگری!
    به یاد نیما افتادیم: «به کجای این شب تیره، بیاویزیم قبای ژنده خود را؟»
    خیلی ممنون از هماندیشی
    سرافراز باشید

    پاسخحذف