سرچشمه:
صفحه فیس بوک
مریم اسلامی
میم
· چیزها
و کس ها جدا از هم و بی پیوند ژرف با هم نیستند.
· فقر
مادی قلت رابطه را هم به دنبال می آورد، به همان سان که ثروت مادی، کثرت رابطه را.
· امتحانش
مجانی است:
· به
یکی بگویید که مریضید.
· بعد
به تماشای واکنش او بپردازید.
· از
یکی قرض بخواهید و یا به یکی قرض بدهید، اگر دوباره دیدیدش، ما را هم خبر کنید.
· کسی
عاشق چشم و ابروی کسی نیست.
·
چیزها
و کس ها همیشه در پیوند با هم اند.
مریم
· تا حدودی
قبول دارم.
· اما در
مورد همه انسان ها صدق نمی کند.
· شاید من
خوش باور باشم، ولی فکر می کنم، هنوز هستند آدم هایی که با معیارهای با ارزشتری به
زندگی نگاه می کنند.
میم
· حق با
شما ست.
· استثناء
همیشه و همه جا وجود دارد.
· ولی در
دیالک تیک قاعده و استثناء، نقش تعیین کننده از آن قاعده است.
· قاعده
همین است که به تجربه اثبات می شود.
· با طناب
استثناء ها نمی توان به چاه زندگی اندر شد و سالم و سلامت بیرون آمد.
· آری.
· یک در یک
میلیون استثنائی یافت می شود.
مریم
· گاهی رنج
ها و دردهایی که زندگی به ماها تحمیل میکند، بقدری به آدم فشار می آورد که دنبال ی
دستاویز و بهانه ای برای ادامه زندگی می گردیم.
· شاید آن وقت
اگر به همین استثناهای بسیار استثنایی فکر کنیم، راحت تر بتوانیم ادامه حیات بدهیم.
· این را
از تجربه شخصی خودم می گویم.
· من دقیقا
چیزی را که شما گفتید، تجربه کرده ام.
· باورش
برایم سخت بود، ولی واقعیت داشت.
· اما برای
داشتن انگیزه ادامه زندگی، سعی کردم خوشبین تر باشم و کمی به آنها حق دهم.
میم
· بحث
ارزشمندی است.
· نمی توان
به شما حق نداد.
· ولی بهتر
است که از موضوع خارج نشویم.
· چون اصل
ایده و اندیشه مورد بحث فراموش می شود.
· خودمان
به کنار.
· به خود
ایده و اندیشه مطروحه بیاندیشیم:
· به رابطه
چیز و کس!
· ایده
جدید مبتنی بر خوش بینی، ایده قابل بحث دیگری است و خیلی ارزشمند است.
مریم
· اما به
نظر من تمام اصول انسانی قابل داد و ستد نیستند.
· یعنی
همیشه باید منتظر باشیم که در قبال عشق و محبت دیگران به آنها توجه و محبت نشان بدهیم؟
· البته
قبول دارم که برای تداوم رابطه، مبادله لازم است.
میم
· دیالک
تیک داد و ستد، رابطه ای یونیورسال است.
· ریشه بیداد
هم در همین دیالک تیک است.
· اگر به
ازای ستدی، دادی داده نشود، آدم تا درجه گدا و انگل تنزل می یابد.
· آدم آدم
است.
· آدم در
چنبره جبر هستی زندگی می کند.
· آن نمی
کند که می خواهد، بلکه به قول خودتان آن می کند که جبر هستی می طلبد:
· برای
ادامه حیات مثلا به قول خودتان، دنبال توجیه و بهانه می گردد تا رابطه ی از بنیاد
لرزان را تعمیر کند و به هر ذلتی ادامه حیات دهد.
· اصول که
داد و ستد نمی شوند.
· چیزهای
مادی و معنوی داد و ستد می شوند.
· گردنبندی
داده می شود، به ازای بوسه ای.
· به عنوان
مثال.
· اگر انتظارطرف
برآورده نشود، بار دیگر دست خالی می آید و یا اصلا نمی اید.
مریم
· اصلا
منکر این موضوع نمی شوم.
· نقش
چیزهای مادی را هم نادیده نمی گیرم.
· اما برای
انسان ماندن لازم است که به اصول انسانی بیشتر تکیه کنیم.
· آن نوع
رابطه ای که قرار باشد با داد و ستد مادی تداوم پیدا کند، در نهایت محکوم به فنا ست.
میم
· اصول
انسانی مشخصا به چه معنی است؟
· می
توانید مثالی بزنید؟
·
روابط ـ خواه و ناخواه ـ مبتنی بر دیالک تیک داد
و ستد اند.
مریم
· نمی دانم،
که اصطلاح «اصول انسانی» را درست بکار بردم یا نه.
· مثلا
رعایت عدالت و انصاف، احترام به حقوق انسانی دیگران و غیره.
· به نظر
من همیشه نمی توان با دیگران مثل خودشان رفتار کرد.
· به هر
حال هر انسانی نگرش خاصی به مسائل دارد و برای خودش حیطه رفتاری را تعریف می کند.
· بعضی از
رفتارها هیچوقت در حیطه رفتاری یک نفر نمی گنجد.
میم
· خیلی
ممنون.
· راستش
این نکته مهم اصلا بنظر ما نرسیده بود.
· حسن
هماندیشی همین است.
· کسب وسعت
دید، بکمک همنوع اندینشده.
· اگرچه از
موضوع خارج است، ولی ذکر این حقیقت امر شاید ضرر نداشته باشد:
· روابط واقعی
انسانی در داربست دیالک تیکی صورت می گیرند:
· یعنی در
همبائی و ستیز همزمان.
· در وحدت
و تضاد توأمان.
· اتفاقا
در همین توضیح شما همین حقیقت امر تبیین می یابد:
· هرکس
خودیت خاص خود را دارد (تضاد، تفاوت، فرق، اختلاف با دیگری را دارد) و ضمنا وارد
رابطه ای با دیگری می شود، دیگری ئی که به نوبه خود، خودیت خاص خود را دارد.
· وحدت و
تضاد دو شخص خودمختار:
· همبائی
«ستیزمند».
·
· در این
قالب این دیالک تیک، رابطه داد و ستد فی مابین برقرار می شود:
· هیچکس
هیچکاره نیست.
· هیچکس
انگل و طفیلی دیگری نیست.
· برابرحقوق
و همبا و همراه و هماموز و هماندیش و همکار و همرزم با هم اند.
· بالا و
پایینی وجود ندارد.
· تنها
تفاوت در تقسیم کار است:
· زن کار
خانه می کند، نسل نو را تربیت می کند و مرد کار کشاورزی می کند، به عنوان مثال.
مریم
· حالا
تقریبا با این مفهوم داد و ستد موافقم.
· ولی نمی
پذیرم که برای حفظ رابطه، تن به هر ذلتی بدهیم و تا حد یک انگل تنزل مقام پیدا
کنیم.
میم
· اتفاقا
اکنون مسئله برای خود من هم روشن تر شد.
· این
مسئله قبلا برایم اینقدر صریح و روشن نبود.
· کمتر کسی
در خارج از چارچوب این دیالک تیک رابطه برقرار می کند.
·
· حتی گدا
به ازای ستد خود (پشیزی و یا لباسی
و یا تکه نانی) دادی می دهد:
· گدا داد
نسیه می دهد:
· دعا می
کند تا خدا به عوض او در دنیا و یا عقبی دادی بدهد.
مریم
· بحث
جالبی بود.
· ولی
برایم، یک سؤال پیش آمده:
· این
نوع داد و ستد فقط در مورد روابط انسانی صادق است و یا تعمیم پذیر به همه عرصه ها ست؟
میم
· دیالک
تیک داد و ستد یونیورسال است.
·
شامل کل هستی می شود:
·
حتی شامل حال ذرات اتمی می شود.
·
ما در تحلیل های مختلف تحت عنوان «تمرین تفکر
مفهومی» در گروهی به همین نام به این دیالک تیک مفصلا
پرداخته ایم.
· به نظر
سعدی ـ دیالک تیسین بزرگ قرون وسطی ـ این دیالک تیک حتی در روز محشر، یعنی حتی در
مورد شخص خدا صادق است:
·
دست خالی رفتن به صحرای محشر همان و روانه دوزخ
شدن همان.
·
احسان نکنی از بهشت و حوری و غلمان خبری نیست.
·
از این رو بنظر سعدی فقرا را به صد فرسنگی بهشت
هم حتی راه نمی دهند.
· بدون داد
در دنیا، ستدی در عقبی وجود ندارد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر