حد (1)
پروفسور دکتر
هلموت میلکه
برگردان شین میم شین
· حد به وحدت دیالک تیکی کمیت و کیفیت اطلاق می شود.
1
·
«حد» ـ
به مثابه مقوله فلسفی ـ برای اولین بار توسط هگل
مورد استفاده قرار گرفت.
2
· هگل «حد» را
به معنی وحدت دیالک تیکی «کمیت» و «کیفیت» بکار برد.
3
· هر کیفیتی بطور کمی تعیین می شود.
4
· تغییر تعین کمی هر چیز، هر سیستم و غیره تا درجه
معینی، به تغییر کیفی آن چیز، آن سیستم و غیره منجر نمی شود.
5
· حد، بیانگر درجه حداکثر و یا حداقل تغییرات کمی
است، که منجر به تغییر کیفی نمی شوند.
6
· اما به محض این که تغییر کمی از این درجه عدول
کند (از حداکثر فراتر رود و از حداقل پایین تر)، آنگاه تغییر کیفی صورت می گیرد.
7
· آموزش حد دیالک تیکی بمثابه وحدت کمیت و کیفیت، اکنون
ببرکت سیستمتئوری سیبرنتیکی (که مفهوم تعادل و یا اکوی والنس قابل محاسبه برای حد را
پدید آورده است)، ژرفا و غنای جدیدی کسب می کند :
· مفهوم ثبات و یا
عرصه ثبات.
8
· مفهوم حد نشان می دهد که در کدام حد و مرزی
اختلالات پدید آمده در هر سیستم پویا ببرکت مکانیسم های تنظیمی ذاتی سیستم برطرف
می شوند و سیستم حالت و کیفیت اصلی خود را حفظ می کند.
9
· حفظ ثبات سیستم بوسیله «پیوندهای برگشتی ترمیمگر»
صورت می گیرد.
10
· در سیستم های مافوق ثابت و کثیرالثبات (مولتی
ثابت) تثبیت سیستم در قبال اختلالات با استفاده از
میدان عمل تعیین شده بوسیله حد صورت می گیرد.
11
· ضمنا در این نوع از سیستم ها، برای حفظ سیستم،
عناصر و روابط معینی می توانند ضمیمه شوند و یا حذف شوند.
الف
مثال
· مثلا گیاه در صورت بروز خشکسالی از تبخیر آب خود
خودداری می کند و بدین طریق سیستم خود را از گزند مرگبار بی آبی مصون می دارد.
ب
مثال
· گیاه در صورت لزوم حتی برگ ها و میوه های خود را خشک
می کند و پایین می اندازد، تا با «فدا کردن کمی»، خود را به مثابه فرد، حفظ کند.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر