۱۳۹۱ فروردین ۱۹, شنبه

کلنجار مفهومی با گورو بر سر مفهوم «از خود بیگانگی» (6)

www:guru.blogfa.com
ح. مهدی پور


تز نهم
کارگران موجوداتی نافرهیخته و ابزاری بار می آیند، از زندگی فقط جان کندن برای لقمه ای نان را تجربه می کنند، به آنها تنها به چشم نیروی کار نگریسته می شود و این که ایشان از کار خود چه می آموزند و چه خلاقیتی نشان می دهند، مهم نیست!

• این ادعای گورو ـ علیرغم ظاهر رئالیستی ـ پرولتریستی خود ـ ادعائی ایدئالیستی و ضد پرولتری است و درست برعکس نظر خوش بینانه و واقعیتگرای مارکس است.
• کارگر ببرکت شرکت در روند تولید سرمایه داری خرفتی و کرختی رعیتی ـ دهقانی پیشین خود را رفته رفته از دست می دهد و به سبب شرایط کاری نوین، گام به گام به کسب شعور فردی و حتی طبقاتی نایل می آید.

• تولید سرمایه داری از طبقه کارگر، نه طبقه ای نافرهیخته و ابزاری، بلکه طبقه ای مدیر و مدبر و تاریخساز پدید می آورد.

• شیوه تولید سرمایه داری برای طبقه کارگر مکتب آموزشی مؤثری است و علیرغم زور و حقکشی و قلدری و تخریب ضمنی جسم و جان، بسان مکتب تربیتی بارآوری، طبقه کارگر را منضبط و مطلع می کند و میلیون ها بار بیشتر به نفع پیشرفت بشریت است، تا نظامات ماقبل.
• طبقه کارگر بدون گذار از فرماسیون سرمایه داری بدشورای می تواند لیاقت قبضه قدرت سیاسی ـ اقتصادی و فرهنگی را بدست گیرد و به ساختمان سوسیالیسم و اداره جامعه نوین نایل آید.

• یکی از علل اصلی دشورای های مادی و معنوی، اوبژکتیف و سوبژکتیف و پیامدهای ناگوار و ارزش ستیز در روند ساختمان سوسیالیسم در اتحاد شوروی عدم طی سیستماتیک مرحله رشد و توسعه سرمایه داری بوده است.


• مراجعه کنید به «استالینیسم چیست؟» در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

• انتقاد از نظام سرمایه داری زمانی آغاز می شود که مناسبات تولیدی سرمایه داری به سدی در قبال توسعه نیروهای مولده بدل می شود، که معنی اش در ضمن تخریب دستاوردهای مادی و معنوی بشری، جنگ، بحران عمومی جامعه و بحران محیط زیست و تخریب تمدن بشری است.
• طبقه کارگر کشورهای توسعه نیافته حتی اگر قدرت سیاسی را بدست گیرد، به انجام وظایف انقلابات بورژوائی و تربیت مادی و معنوی توده های مولد و زحمتکش نیاز مبرم و بی چون و چرا خواهد داشت.

• چیزها را باید به نام خواند.


• هر نظامی تا زمانی که نیروهای مولده جامعه را توسعه می دهد، شکست ناپذیر است.

• بحران عمومی هر جامعه زمانی آغاز می شود، که مناسبات تولیدی حاکم ـ بمثابه فرم ـ برای نیروهای مولده غول آسا ـ بمثابه محتوا ـ تنگ و تنگتر شده باشد.

• اینجا سخن از دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی است، که به معنی تعمیم دیالک تیک محتوا و فرم است.

• نظام برده داری ـ حتی ـ در مقایسه با نظامات اولیه، نظامی انقلابی و مترقی بوده است.

• به قول آموزگار اکتبر معیار معیارها برای تعیین ترقی و ارتجاع جوامع عبارت است از توسعه نیروهای مولده.

• البته ما هرگز نباید از تحلیل پدیده های مختلف و تشخیص و توضیح جنبه های مثبت و منفی آنها کوتاهی کنیم.

ترفند عوامفریبان و دلیل موفقیت آنها در عوامفریبی نیز وجود عناصری از حقیقت در عبارات پرطمطراق آنها ست.
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر