از مهمترین و متنفذترین فلاسفه تاریخ
او اصول بیشماری را هم بنیاد نهاده و هم تحت تأثیر جدی قرار داده است.
از آن جمله اند :
تئوری علوم
منطق
بیولوژی
فیزیک
اتیک
تئوری شعر
تئوری دولت
ارسطو دانش زمان خود را به شرح زیر طبقه بندی کرده است :
ارگانون (که بعد از مرگ او به آثار او اضافه می شود.)
علوم تئوریکی (نظری)
علوم پراتیکی (عملی)
علوم پوئه تیکی (شعری)
علوم تئوریکی به اجزای زیر طبقه بندی می شوند :
فلسفه اولین (متافیزیک)
علوم طبیعی
علوم ریاضی (مته متیک)
فلسفه اولین به اجزای زیر طبقه بندی می شود :
تئوری جوهر
تئوری اصول
تئولوژی
حرکت
پروفسور گونتر کروبر
برگردان شین میم شین
5
ارسطو
1
او اصول بیشماری را هم بنیاد نهاده و هم تحت تأثیر جدی قرار داده است.
از آن جمله اند :
تئوری علوم
منطق
بیولوژی
فیزیک
اتیک
تئوری شعر
تئوری دولت
ارسطو دانش زمان خود را به شرح زیر طبقه بندی کرده است :
ارگانون (که بعد از مرگ او به آثار او اضافه می شود.)
علوم تئوریکی (نظری)
علوم پراتیکی (عملی)
علوم پوئه تیکی (شعری)
علوم تئوریکی به اجزای زیر طبقه بندی می شوند :
فلسفه اولین (متافیزیک)
علوم طبیعی
علوم ریاضی (مته متیک)
فلسفه اولین به اجزای زیر طبقه بندی می شود :
تئوری جوهر
تئوری اصول
تئولوژی
حرکت
پروفسور گونتر کروبر
برگردان شین میم شین
5
ارسطو
1
• ارسطو با رد نظریه زنون (که حرکت را محال می دانست) پیوست زمان و مکان را درمرکزتوجه خود قرار می دهد.
• بنظر ارسطو، حرکت واقعی نه فقط به معنی تغییر جا (جاری شدن اتم ها به فضاهای خالی)، بلکه همچنین به معنی تغییرات کمی و کیفی است.
2
• ارسطو در پاسخ به ایراد زنون مبنی بر این که «یک جسم درحال حرکت، نمی تواند در زمان واحد، در مکان واحد باشد و نباشد، این یک تناقض منطقی است و لذا محال است»، اعلام می کند که حرکت ـ به معنی وسیع کلمه ـ عبارت است از گذار از بالقوه به بالفعل، گذار از امکان به واقعیت.
• و در حیطه این گذار، تناقض یاد شده (یعنی بودن و نبودن همزمان در یک مکان) اعتباری ندارد.
3
• همانند افلاطون که در مخالفت با تئوری ماتریالیستی ـ اتمیستی، باعث و بانی حرکت را روح جهانی خود جنبان می انگاشت ، ارسطو نیز ـ بدین طریق ـ فرضیه ایدئالیستی خود را مطرح می سازد که بنا بر آن، جهان عرصه بروز ماده بی فرم و بی تغییر از سوئی و فرم های سلسله مراتبی گوناگون از سوی دیگر است و خدا عالی ترین فرم ها ست.
• بنظر ارسطو خدا بمثابه عالی ترین فرم ها، محرک اولیه بی حرکت و ساکن است.
• خدا تعیین کننده سمت و سوی هستی است.
• خدا اصل خارجی و لذا محرک واقعی است.
• ارسطو ـ بدین طریق ـ بطور متافیزیکی، ماده را از حرکت جدا می کند.
6
اپیکور
اپیکور
• اپیکور منشاء الهی و ماورای جهانی قائل شدن به حرکت را و تعیین هر نوع هدف برای آن را رد می کند و تئوری ماتریالیستی ـ اتمیستی را دوباره مطرح می سازد.
• با این تفاوت که او در مغایرت با تئوری دموکریت، مبنی بر «گردباد» اتم ها و قلمداد کردن اولین برخورد اتم ها بمثابه علت اولیه حرکت، تئوری انحراف اتم ها در سقوط آزاد را فرمولبندی می کند و هر نوع هدفمندی برای حرکت اتم ها را رد می کند و برای آن گشتاوری از تصادف عینی قائل می شود.
• نظریات رایج درفلسفه یونان باستان راجع به چند و چون حرکت ـ در مجموع ـ خصلت کم و بیش حدس و گمان داشته اند.
• نظریات ماتریالیستی مربوطه نیز فاقد پایه و شالوده مبتنی بر علوم طبیعی بوده اند.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر