۱۳۹۲ خرداد ۵, یکشنبه

فنومنولوژی (1)

پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان شین میم شین

    فنومنولوژی درواقع بمعنی آموزش مربوط به پدیده ها ست.

I
واژه فنومنولوژی

1


یوهان هاینریش لامبرت (1728 ـ 1777)
ریاضیدان، منطقدان، فیزیکدان و فیلسوف روشنگری
اهل سوئیس

    واژه فنومنولوژی را برای نخستین بار لامبرت  برای نامیدن آن بخش از آموزش خود بکار می برد که در آن تئوری پدیده ها بمثابه مبنا و پیش شرط شناخت تجربی  مطرح می شود و وظیفه آن افشای ظاهر (ظاهر فریبا و اشتباه آمیز) پدیده ها ست،  برای نفوذ در ماهیت آنها و کشف حقیقت آنها.
    (لامبرت، «ارگانون»، ص 4)  

2
 ایمانوئل کانت (1724 ـ 1804)
برجسته ترین نماینده فلسفه کلاسیک آلمان
اثر او تحت عنوان «نقد خرد محض» نقطه عطفی در تاریخ فلسفه و آغاز فلسفه مدرن محسوب می شود.
کانت در زمینه های زیر دورنمای فراگیر نوینی به روی فلسفه گشوده است:
اتیک (انتقاد از عقل عملی)
استه تیک (انتقاد از قوه قضاوت)
فلسفه مذهب
فلسفه حقوق
فلسفه تاریخ

    کانت واژه فنومنولوژی را در فلسفه طبیعت خود برای نامیدن آموزش مربوط به پدیده های تجربی حیات (مطروحه در آن) بمثابه تصورات صرف (در مغایرت با آموزش مربوط به چیز در خود) بکار می برد.  

    مراجعه کنید به چیز درخود در تارنمای دایرة المعارف روشنگری 

3

 
کله منس برنتانو (1778 ـ 1842)
نویسنده آلمانی
از نمایندگان اصلی رومانتیک هایدلبرگ
مؤلف آثار متعدد

    واژه فنومنولوژی بعدها از سوی کله منس برنتانو  و پیروانش به معنای روانشناسی توصیفی بکار می رود.

4
ادوارد فون هارتمن (1842 ـ 1906)
فیلسوف آلمانی

    واژه فنومنولوژی بعدها ازسوی ادوارد فون هارتمن  برای نامیدن آموزش خود تحت عنوان مظاهر شعور اخلاقی و غیره بکار می رود.

5

    واژه فنومنولوژی برای نامیدن سیستم و یا جریان فلسفی تنها از زمان ادموند هاسرل مورد استفاده قرار می گیرد.

6

 ادموند هاسرل (1859 ـ 1938)
فیلسوف و ریاضی دان اطریشی
از مؤسسین فنومنولوژی
او فلسفه را از پرداختن به مسائل جهانی نهی می کرد.
فلسفه می بایستی به تحلیل پدیده ها قناعت کند.
او مخالف پسیکولوژیسم هم بود که قانون منطق را مبتنی بر روندهای روانی می دانست و به انکار اصولی عینیت می پرداخت.
جریانات زیر تحت تأثیر هاسرل بوده اند:
اگزیستانسیالیسم پونتی، سارتر و هایدگر
تئوری انتقادی تئودور آدورنو
جامعه شناسی آلفرد شولتسه
آثار او بر 40 هزار صفحه بالغ می شوند:
در باره عدد
فلسفه حساب
فلسفه بمثابه علم سختگیر
ایده هائی راجع به فنومنولوژی و فلسفه فنومنولوژیستی

7

    منظور هگل از فنومنولوژی عبارت است از فرم های بروز روح درسلسله مراتب دیالک تیکی و تاریخی هیئت های آن که از اشیاء بیواسطه حسی آغاز می شود و پس از گذر از خودآگاهی، اخلاقیت، هنر، مذهب، علم و فلسفه به دانش مطلق اعتلا می یابد.

الف

    فنومنولوژی روح بنظر هگل عبارت است از راهی که هر فرد، با شعور عادی (بیواسطه) خود باید طی کند تا به شعور فلسفی ارتقا یابد.

ب

    این راه درعین حال، عبارت است از درک دقیق توسعه و تکامل علمی بشریت از سطح آغازین تا سطح کنونی آن (سطح هگلی آن) که بمثابه دانش نمودار گشته است.

ت

    ضمنا باید جنبه های منطقی ـ اسلوبی (متدیکی) و تاریخی این توسعه و تکامل، بمثابه وحدتی در نظر گرفته شوند.

پ

    این اندیشه هگل حاوی گشتاور راسیونال و دیالک تیکی ئی است که در ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی در دیالک تیک منطقی و تاریخی، تشخص (مشخص و کنکرت گشتن)  خود را و بمثابه مسئله، راه حل علمی خود را یافته است.

مراجعه کنید به دیالک تیک منطقی و تاریخی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر