۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۶, پنجشنبه

سیری در جهان بینی عمر خیام (48)

 
 
عمر خیام
(427 ـ 510) (1048 ـ 1131)
تحلیلی از شین میم شین
تحلیل رباعی شماره ۶۰
از آمدنم نبود گردون را سود
وز رفتن من جلال و جاهش نفزود 
وز هیچ کسی نیز دو گوشم نشنود
کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود 

·       معنی تحت اللفظی بیت:
·       از تولد من سودی عاید چرخ گردون نمی شد.
·       از مرگ من هم جاه و جلالش افزایش نمی یافت.
·       کسی هم نبوده که بگوید که تولد و مرگ من برای چه بوده است.

1
از آمدنم نبود گردون را سود

·       ظاهرا در قاموس عمر خیام، باعث تولد او نه مادر ـ پدرش، بلکه چرخ گردنده کذائی بوده است.
·       گاهی عوام الناس بی سواد واقع بین تر از علمای زمان بنظر می رسند.
·       ریاضی دان و منجم بزرگ فکر می کند که زاد و مرگش به مشیت چرخ گردنده کذائی صورت می گیرد.
·       کاش درد فقط همین بود.

2
از آمدنم نبود گردون را سود

·       خیام چرخ گردنده را انسان واره تصور می کند.
·       و گرنه نمی گفت که تولدش سودی برای چرخ نداشته است.
·       انگار چرخ گردنده بقال سر کوچه است و به دنبال سودی است.
·       این جور کارهای خردستیز کسب و کار اهل عرفان است و نه علمای علوم طبیعی.

3
وز رفتن من جلال و جاهش نفزود

·       تصور غلط دیگر خیام این است که فکر می کند که گردون کذائی از طبقه اربابان فئودال و برده دار است و سودائی جز جاه و جلال و تخت و اورنگ در سر ندارد.

4
وز رفتن من جلال و جاهش نفزود

·       مسئله معرفتی ـ نظری اما این است که خیام از کجا می داند که تولدش موجب سود مادی و یا معنوی (جاه و جلالی) برای گردون نبوده است؟

·       این معضل همه تردیدگرایان و ندانمگرایان بوده است.
·       از سوئی ادعا می کنند که همه چیز در مه غلیظی از ابهام فرو رفته و شناخت آنها محال است.
·       و از سوی دیگر ادعاهای عجیب و غریب می کنند.
·       ما در فلسفه حافظ هم به همین تناقض نظری برخورد می کنیم.

5
وز هیچ کسی نیز دو گوشم نشنود
کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود.
  
·       چون گردون از آمدن و رفتن خیام سودی مادی و معنوی (افزایش جاه و جلال) نداشته و کسی هم نبوده تا به او توضیح دهد، پس آمدن و رفتن او معمائی است.

·       این اما به چه معنی است؟
6

·       این اولا بدان معنی است که خیام در ته دلش به وجود خالقی موهوم باور دارد.
·       چون فقط در صورتی که خالقی وجود داشته باشد، می توان برای خلق کسی و یا چیزی دلیلی انتظار داشت.
·       و گرنه کسی از طبیعت دلیل رویش درختی را نمی پرسد.

7

·       این ثانیا بدان معنی است که خیام در خود بنی بشر لیاقت تفکر و کشف چرائی تولد و مرگ خود را نمی بیند.
·       بزعم خیام، انسان قادر به شناخت چیزها و پدیده ها نیست.
·       این گرایش ارتجاعی در تئوری شناخت در دو فرم زیر عرض اندام می کند:

الف
·       در فرم تردیدگرائی (اسکپتیسیسم)

ب

 فرانسیس فوکویاما (1952)
دانشمند علوم سیاسی آمریکا و شاگرد آلان بلوم
از علمای ندانمگرا و خردستیز ایالات متحده آمریکا ست.
او مؤلف کتب «پایان تاریخ» و «یورش بزرگ» است و مفاهیم غیرعلمی و من در آوردی از قبیل «جامعه اطلاعات»، «پایان انسان»، «پسا هومانیسم» و «محافظه کاری نو» را در کتب خود مورد بحث قرار می دهد و راه حل هائی برای دولت آمریکا عرضه می کند.

·       در فرم ندانمگرائی (اگنوستیسیسم)

·       ندانمگرائی امروز یکی از مکاتب معرفتی ـ نظری در فلسفه امپریالیسم است و در دانشگاه های کشورهای متروپول تدریس می شود.
·       معروفترین نماینده ندانمگرائی فرانسیس فوکویاما ست.

8

·       تأثیری که خواننده و  شنونده از این رباعی خیام برمی دارد، گیجی و سر در گمی از سوئی و باور به خرافه غائیت و تله ئولوژی از سوی دیگر است:

الف

·       غائیت گرائی (فینالیسم) عنوانی است برای جریانات فلسفی که منکر اصل علیت اند و بر آنند که هر تغییری و هر ترقی ئی در واقعیت عینی در جهت رسیدن به آماج های ایده ای و یا در جهت تحقق آنها ست.
·       این آماج های ایده ای گویا تعیین کننده همه تغییرات و ترقیات اند و بر آنها تقدم دارند.

1

·       فینالیسم در عرصه فلسفه ایدئالیستی مسکن دارد.

2

·       فینالیسم تعیین و تحقق آماج های ایده ای را (که خاص کردوکار انسانی است)، از عرصه جامعه فرا تر می برد و به کل طبیعت نسبت می دهد و نیروی محرکه یگانه کلیه تغییرات و ترقیات در جهان را نه در تأثیر متقابل تضادهای داخلی و خارجی چیزها، روندها، سیستم ها و غیره، بلکه در هدفگذاری ها و آماج گذاری های ایده ای (اغلب ماورای جهانی) می داند.

3

·       آنجا هم که فینالیسم به پذیرش علل مؤثر تن در می دهد، آنها را تابع علل نهائی (علل غائی) جا می زند و علل غائی را مقدم بر آنها می داند.

4

·       فینالیسم قبل از همه جزء لایتجزای بسیاری از فلسفه های ایدئالیستی ـ  عینی، افلاطونیسم، تومیسم و نئوتومیسم بوده است.

·       مراجعه کنید به  افلاطونیسم، تومیسم و نئوتومیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

5

·       فینالیسم به این مکاتب فلسفی قاعدتا در اثبات موجود هدفگذار ماورای تجربی خدمت می کند و لذا وسیله توجیه مذاهب است.

6

·       انواع مختلف اثبات وجود خدا بر اساس فینالیسم از استنتاج دایره وار بهره می گیرند و لذا بی پایه اند:

7

·       هدفخوانی حاکم بر طبیعت آلی با توسل به وجود خدا توضیح داده می شود و وجود خدا از این هدفخوانی نتیجه گرفته می شود.

ب


کریستیان ولف (1679 ـ 1754)
عالم یونیورسال، ریاضی دان، فیلسوف آلمانی
همراه با لایب نیتس و کانت مهمترین نماینده روشنگری
نماینده حقوق طبیعی

·       تله ئولوژی نامی است که کریستیان ولف به آموزش فراگیر، معنوی، ایده ای و بالاخره الهی هدفگذاری برای هر حرکت و هر توسعه  و تکامل در جهان داده است.

1

·       تله ئولوژی آموزش ایدئالیستی است که نمودهای انطباق، هدفخوانی و آماجگرائی سیستم های آلی را بطرز آنتروپومورفی (انسان واره) جامه عرفان می پوشاند.

2

·       به هدفگذاری معنوی از قبل مقدر برای چیزها، روندها، سیستم ها و غیره جهان مادی باور دارد.

3

·       و لذا ساختار و توسعه  و تکامل واقعیت را نه بطور علی (با تکیه بر دیالک تیک علت و معلول)، بلکه بطور غائی، بمثابه نتیجه مشیت ایده هدفگذار غیرمادی می داند.

4

·       تله ئولوژی بطور اوبژکتیف (عینی) توجیه کننده جهان بینی مذهبی است.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر