۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۵, چهارشنبه

فلسفه حقوقی (10)


پروفسور دکتر رایموند بایر
برگردان شین میم شین

III
جریانات مختلف فلسفه حقوقی

5
اکلکتیسیسم مدرن

·       این حقیقت امر را که فلسفه مارکسیستی مخالفان خود را به تغییر فکر وامی دارد، امروزه می توان به مثابه یک پدیده فلسفی عام باز شناخت.

1

·       امروز ـ قبل از همه ـ به عوض محتوای طبقاتی حقوق،  گشتاور اقتصادی ـ با تأکید، ولی بطرزی دست و پا شکسته ـ وارد فلسفه حقوقی می شود.

2

·       حقوق فونکسیون معین و نهائی خود را در تشکیل نگرش های اجتماعی  و نتیجتا در تشکیل نگرش های حقوقی از دست می دهد.

3

·       فلسفه حقوقی ایدئالیستی ـ امروزه ـ مناسبات زندگی مادی را به مثابه جزئی، جنبه ای، جانبی و گشتاوری از تشکیل شعور و ایده ها وارد برنامه خویش می سازد.

4

·       اما در نهایت، برای ایده ها و احساس ها ـ به مثابه علل نهائی حوادث تاریخی ـ جا باز می کند.

5

·       ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی ـ اما ـ با صراحت و روشنی نکات زیر اثبات کرده است:

الف
·       خصلت جامعه ـ در حقیقت ـ نه بوسیله حقوق، بلکه بوسیله ساختار اقتصادی (مناسبات تولیدی) تعیین می شود.

ب
·       حقوق محصول ساختار اقتصادی است.

ت
·       حقوق انعکاس ساختار اقتصادی است.

6

·       از این نظر، پذیرش فاکتور اقتصادی در طرح فلسفه حقوقی ایدئالیسم، اگرچه پیشرفت محسوب می شود، ولی پیشرفتی ناقص است که بر مسئله اساسی فلسفه سرپوش می نهد.

7

·       در این ملاحظه گشتاور اقتصادی به مثابه فاکتور مؤثر در تشکیل حقوق، اکلکتیسیسمی نشو و نما می یابد که اجزاء مختلف بیشمار تشکیل حقوق و کاربست حقوق را مجاز می دارد.

·       (ما زمانی با اکلکتیسیسم فلسفی سر و کار داریم که کسی تئوری ها، نظرات و قبل از همه عناصر و تزهای سیستم ها و جریانات فلسفی مختلف را بدون تلاش در جهت ترکیب خلاقانه آنها و بدون بر طرف کردن تناقضات منطقی موجود، با هم مخلوط کند و سیستم من در آوردی «جدیدی» را بوجود آورد. مترجم)

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر