۱۳۹۲ اردیبهشت ۳۱, سه‌شنبه

فلسفه حقوقی (15) (بخش آخر)


پروفسور دکتر رایموند بایر
برگردان شین میم شین

III
جریانات مختلف فلسفه حقوقی

6
  مارکسیسم و فلسفه حقوقی

اثری از مجله ارجمند هفته


1

·       مارکسیسم ادعای غیر قابل شناخت بودن چیزها را بطور کلی رد می کند.

2

·       برای مارکسیسم هم حقوق قابل توضیح است و هم فونکسیون الزامی آن.

3

·       برای مارکسیسم این مسئله که ما با فلسفه «حقوقی» سر و کار داریم و یا با فلسفه «دولت»، فقط بسته به تأکید بر یکی از آن دو تعیین می شود.

4

·       و گرنه، میان حقوق و دولت، خویشاوندی تنگاتنگی وجود دارد و جنبه فلسفی قضیه تنها در چارچوب یک فلسفه واحد و بلحاظ جهان بینی شالوده ریزی شده، قابل بحث است.

5

·       مسئله ی منشاء، ماهیت و هدف حقوق را باید همواره با توجه به دولت در نظر گرفت.

6

·       خودویژگی دولت سوسیالیستی و حقوق سوسیالیستی درک نظری (تئوریکی) آن در چارچوب علوم اجتماعی را ضرور می سازد.

7

·       در پی رشد علم، در کشورهای سوسیالیستی  و بنا بر الزامات ساختمان یک جامعه نوین، روندهای تمایز معینی در هر کدام از عرصه های دانش پدید آمده اند که به نوبه خود بر نگرش فلسفی تأثیر می گذارند و به مثابه رشته های خاص عرصه منفرد دانش، به بارآوری تمامت فلسفه کمک می کنند.

8

·       تنها در این چارچوب و با توجه مستمر بر پراتیک، می توان موضوع «فلسفه حقوقی» را از مارکسیسم ـ لنینیسم انتظار داشت.

9

·       مؤخره ای که در سی نوامبر 1917 بر اثر فلسفی ـ حقوقی اصلی لنین تحت عنوان «دولت و انقلاب» نوشته شده، نشان می دهد که برای فلسفه حقوقی نیز تقدم پراتیک، حقانیت خود را حفظ می کند.
·       (لنین، «دولت و انقلاب»)
 پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر