هیئت تحریریه کلکتیو
برگردان
۵۴
· استقلال نسبی شعور جامعتی، خود را در لیاقت آن به اعمال نفوذ اکتیو (فعال) بر جریان توسعه جامعتی نمودار می سازد.
۵۵
· شعور جامعتی، فونکسیون ضرور (صرفنظرناپذیر) در توسعه جامعه بشری به عهده دارد.
۵۶
· برای اینکه به قول فریدریش انگلس، «عمل کنندگان در تاریخ جامعه بشری افراد فوق العاده شعورمندی اند.
· افرادی اند که با تأمل و عشق و علاقه عمل می کنند.
· افرادی که به دنبال اهداف معینی اند.
· بدون نیت آگاهانه، بدون آماج مطلوب (خودخواسته)، آب از آب حتی تکان نمی خورد.»
۵۷
· انسان ها در نگرش ها، ایده ها و تئوری ها به محیط زیست طبیعی و اجتماعی خود، به جایگاه طبقاتی خود و به منافع عینی خود وقوف کسب می کنند و تا درجه معینی به درک گرایشات توسعه قانونمند جامعه نایل می آیند و وظایف و آماج ها و برنامه های به لحاظ نظری (تئوریکی) مستدلی فرمولبندی می کنند تا به تحکیم و توسعه نظام جامعتی موجود و یا به سرنگونی آن و برقراری نظام جامعتی نوین نایل آیند.
۵۸
· ایدئالیسم در فرم های نمودین مختلفش هم به مطلق کردن استقلال نسبی شعور جامعتی می پردازد و هم به مطلق کردن فونکسیون شعور جامعتی در توسعه جامعه.
۵۹
· ایدئالیسم در فرم های نمودین مختلفش، شعور جامعتی را کاملا مستقل از مناسبات جامعتی مادی قلمداد می کند.
(این به معنی وارونه سازی دیالک تیک وجود جامعتی و شعور جامعتی است.
این به معنی تعیین کننده قلمداد کردن شعور جامعتی در دیالک تیک وجود جامعتی و شعور جامعتی است.
مترجم)
۶۰
· ایدئالیسم در فرم های نمودین مختلفش، شعور جامعتی را در تحلیل نهایی نیروی محرکه تعیین کننده جامعه بشری جا می زند.
۶۱
· شعور جامعتی اما در واقع، چیزی جز انعکاس وجود جامعتی مادی نیست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر