میم حجری
آره.
روانشناسی جامعتی مردم ایران
همین است:
مردم ایران
سعادت خود را در ذلت همنوع خود جست و جو می کنند.
این اما دلیل فرماسیونی ـ اقتصادی دارد.
این به دلیل تداوم بیش از هزار ساله نظام فئودالی است.
در جامعه فئودالی
معیار دوستی و دشمنی
تعلقات جغرافیایی است:
هر کس در قلمرو خان معینی باشد
دوست تلقی می شود
و
هر کس در قلمرو خان دیگری باشد
دشمن قلمداد می شود.
دیالک تیک بند تنبانی آشنا و بیگانه
تار و پود شعر کشور را تشکیل می دهد.
در خود قلمرو خان
هم
معیار جغرافیایی
مینیاتوریزه می شود:
دشمنی سکنه شهر با سکنه قصبات
دشمنی سکنه قصبات با سکنه دهات
دشمنی سکنه شمال ده و قصبه و شهر با سکنه جنوب ده و قصبه و شهر.
چه بسا
میان جوانان محلات در هر ده و قصبه و شهر
چاقوکشی صورت گرفته و می گیرد.
به همین دلیل
در کشور فریدون و فروغ
کسی از موفقیت و سعادت خود گزارش نمی دهد.
همه از دم
شکوه و شکایت می کنند و از بدبختی های خود نقل مفصل می کنند تا هموطنان کیف خر کنند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر