۱۴۰۲ فروردین ۲۴, پنجشنبه

درنگی در عندرزی از سیمین بهبهان (۲) (بخش آخر)

 Ist möglicherweise ein Bild von 1 Person

سیمین خلیلی 
معروف به سیمین بـِهْبَهانی 
 ( ۱۳۰۶ –  ۱۳۹۳)
 معلم، نویسنده، شاعر و غزل‌سرای معاصر ایرانی و از اعضای کانون نویسندگان ایران 
 
میم حجری
 
۲
همه آدم ها ظرفیت بزرگ شدن را ندارند.
اگر بزرگ شان کنیم، گم می شوند
و
 دیگر نه شما را می بینند و نه خودشان را.
 
سیمین بهبهان واقعا حرف زدن بلد نیست.
وقتی فاعل جمله «ما» است (اگر بزرگ شان کنیم)، قاعدتا باید بگوید (دیگر نه ما را می بینند و نه خویشتن را.)
 سیمین بهبهان اما می نویسد:
 دیگر نه شما را می بینند و نه خودشان را.
 
منظور سیمین بهبهان این است که تجلیل از افراد به بیگانگی آنها منجر می شود:
به دیالک تیکی از توده بیگانگی و خودبیگانگی منجر می شود.
 
این نظر سیمین بهبهان درست است.
چون چه بسا امر به خود افراد مشتبه می شود:
با تکیه بر تعارفات اوپورتونیستی و مصلحتی مردم، خیال می کنند که خدا شده اند و با توهم خدایی، توده را مشتی گاو و خر می پندارند که عرعر و ماو ماو می کنند.

این دیالک تیک شگفت انگیزی است:
توسط توده تجلیل می شوند و به تحقیر توده تجلیل کننده می رسند.

این دیالک تیک اما در مورد شخصیت های لنینی، اعتبار ندارد.
لنین
هرگز فراموش نمی کند که سرسپرده و مأمور و نماینده پرولتاریا ست و بارها بر زبان می راند و بر تقدم توده بر شخصیت باور دارد.
 
۲
بیایید به اندازه ادم ها دست نزنیم.
 
منظور سیمین پرهیز از تجلیل آدم ها ست.
 
ایراد نظری سیمین بهبهان این است که معنی و محتوای دیالک تیک تحقیر و تجلیل را نمی داند.
 
دیالک تیک تحقیر و تجلیل
فرمی از دیالک تیک مبارزه طبقاتی است:
توده (و یا طبقه حاکمه)
دشمن خود را مورد تحقیر قرار می دهد و دوست خود را مورد تجلیل.
 
این امری غریزی ـ طبیعی ـ طبقاتی است.
مورد منفی و ارتجاعی مورد نظر سیمین بهبهان زمانی پیش می آید
که
توده 
عاجز از تمیز دشمن از دوست باشد.
مثلا
امثال هیتلر و خمینی و خامنه ای را مورد تجلیل قرار دهد و به عرش اعلی برساند.
 
ایراد نظری دیگری سیمین بهبهان این است
که
عامل اصلی و مستور پرده نشین تعیین کننده ی دیالک تیک تجلیل و تحقیر را نمی شناسد.
 
اصولا و اساسا 
قهرمانان را نه توده، بلکه طبقات حاکمه می سازند و بر گرده توده می نشانند و به حساب توده می گذارند.
ترفند کار آنجا ست که طبقات حاکمه، بخشا بر اریکه قدرت نشسته است و بخشا در اوپوزیسیون است.
طبقات حاکمه نشسته بر اریکه قدرت می کشد و از مرده (شهید) قهرمان می سازد
و
طبقات حاکمه فعال در اوپوزیسیون، مرده را به عرش اعلی می برد و از او قهرمان می سازد و به خورد توده می دهد.
 
 پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر