میم حجری
علی یعقوب وند
مارکسیسم لنینیسم مذهب قرن بیستم، بدون خدای آسمانی اما با خدایانی زمینی
مارکسیسم
را می شود مذهب قرن بیستم نامید و البته اگر بخواهیم این مکتب را با اسلام
مقایسه کنیم
لنینیسم را هم میتوان معادل شیعه گری قرار داد.
حریف عیرانی
دیالک تیک دین و مذهب
(دیالک تیک جزء و کل)
را
به شکل دیالک تیک مارکسیسم و لنینیسم
بسط و تعمیم می دهد.
به زعم حریف
همانطور که هر دینی به فرقه های مذهبی مختلف منشعب می شود،
مارکسیسم هم به فرقه های مختلف منشعب شده است
و
لنیینسم
فرقه ای از مارکسیسم است.
این تصور و تحریف امپریالیستی تازگی ندارد.
به همین دلیل خرافه ـ مفاهیمی از قبیل مارکسیسم روسی، آلمانی، اسلامی، عربی، چینی و غیره رواج دارند.
این خرافه ـ مفاهیم اما فاقد ارزش علمی اند و بیشتر به درد عوامفریبی می خورند.
با این متد فکری عجق ـ وجق
همه رشته های علمی را هم می توان دین تلقی کرد و توسعه هر کدام از انها را شیعه و سنی جا زد.
مثال:
شیمی
دینی است که به مذاهب (فرقه های مذهبی) متعددی طبقه بندی شده است:
شیمی معدنی (غیر ارگانیک، جماداتی)
شیمی آلی (ارگانیک)
شیمی نظری
شیمی فنی
...
چون شیمی معدنی بر شیمی آلی تقدم دارد،
پس می توان شیمی معدنی را اسلام (مارکسیسم) قلمداد کرد و شیمی آلی را تشیع (لنیینسم) و شیمی نظری را تسنن (مائوئیسم).
ضمنا
می توان سر خود را مثل کبکی در برف کرد
و
فراموش کرد که شیمی آلی نتیجه توسعه شیمی معدنی است
و
تداوم و تکامل و تعمیم خلاق آن است.
در زمان شاه هم هاشم رضی با همین تصورات به میدان آمد و مکاتب فلسفی را مذاهب فلسفی جا زند.
یعنی
ماهیت و موضوعیت معرفتی و مفهومی متفاوت مذهب و فلسفه را ماستمالی می کرد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر