۱۴۰۲ فروردین ۲۶, شنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ت) تجمل (لوکسوس) (۲) (بخش آخر)

پروفسور دکتر رولف گیسلر

برگردان

شین میم شین

 

۱۰

·    تجمل نه تنها به معنی تصاحب ارزش های خارق العاده، بلکه همزمان، به معنی برگشت معادل آن ارزش ها به جامعه اعلام می شود.

 

۱۱

·    تجمل به مثابه موجد (ایجاد کننده) اشتغال تماموقت و در نتیجه، رفاه برای همه قلمداد می شود.

 

۱۲

·    میلون و ویلاته اعلام می کنند که تجمل علاوه بر فواید اقتصادی، فواید اجتماعی نیز دارد.

 

۱۳

مونتسکیو

(۱۶۸۹ ـ ۱۷۵۱)

رئیس مجلس فرانسه

مؤلف «روح القوانین» (۱۷۴۸)

از چهره های اولین مرحله روشنگری فرانسه   

 

·    نمایندگان اصلی روشنگری آغازین (ولتر، مونتسکیو و غیره)  نیز به جرگه طرفداران این نظر می پیوندند.

 

۱۴

·    تا اینکه در اواسط قرن هجدهم، تجمل ستیزی سرسختانه ای آغاز می شود.

 

۱۵

ژان ژاک روسو

(۱۷۱۲ ـ ۱۷۷۸)

نویسنده، فیلسوف، پداگوگ، طبیعت پژوه و کمپونیست

از تدارک بینندگان معنوی انقلاب فرانسه

 

·    نمایندگان گرایشات دموکراتیک و برابری طلب (ژان ژاک روسو، موره لی، مابلی) نابرابری در دارائی و دارائی به طور کلی را ریشه همه مفاسد اجتماعی قلمداد می کنند.

 

۱۶

اتین گابریل موره لی

 (۱۷۱۷ ـ ۱۷۷۸)

فیلسوف روشنگری

سوسیالیست اوتوپیکی

آثار:

سوسیالیست های بزرگ

کد طبیعت

 

·    ایدئال آنها عبارت از شیوه زیست طبیعی و فقیرانه بوده است.

 

۱۷

 

·    آنها هر نوع تجملی را ضد اخلاقی اعلام می کنند و مردود می شمارند.

 

۱۸

فرانسوا کوسنی

(۱۶۹۴ ـ ۱۷۷۴)

پزشک، اقتصاد دان و مؤسس مکتب فیزیوکراسی

 

·    طولی نمی کشد که فیزیوکرات ها (کوسنی، باودو) نیز با استدلال اقتصادی به تجمل ستیزی می پردازند.

 

·    مراجعه کنید به فیزیوکراسی  

 

۱۹

·    فیزیوکرات ها اقتصاد کشاورزی را تنها رشته مولد می دانند و لذا با هر خرجی به نفع رشته های نامولد (تجارت، کار دستی و صنعت) به مخالفت برمی خیزند.

 

۲۰

·    در تئوری اقتصادی فیزیوکراسی جائی برای صنعت تجمل و واردات تجمل وجود ندارد.

 

۲۱

·    اما تجملی که بر مصرف فراورده های کشاورزی مبتنی باشد، مثلا غذای مقوی و خوب، اسب سواری و امثالهم مجاز شمرده می شود.

 

۲۲

·    در جریان توسعه کاپیتالیستی بعدی ـ اما ـ منافع صنعت اراده خود را به کرسی می نشاند و دلایل اقتصادی مطروحه بر ضد تجمل سلب اعتبار می شوند.

 

۲۳

 

·    آنچه می ماند، امتناع اخلاقی ناشی از تضادهای اجتماعی فاحش در جامعه کاپیتالیستی است که به آسانی جا خالی نمی کنند.

 

۲۴

·    بی اعتنا بدان، تولید و واردات کالاهای تجملی بنا بر تقاضا تنظیم می شود و هیچ محدودیت قانونی شامل حال آن نمی شود.

 

۲۵

·    این مسئله ـ عمدتا ـ بنا بر نیاز طبقه حاکمه به خودنمائی تعیین می گردد.

 

 ۲۶

·    با تأسیس نظام اجتماعی سوسیالیستی این انگیزه برای تجمل از بین می رود.

 

۲۷

·    تولید به طور برنامه ریزی شده برای تهیه هر چه بهتر مایحتاج تمامت جمعیت کشور و برای بهبود و تسهیل زندگی آنان آماجگذاری می شود.

 

۲۸

·    بدین طریق تجمل به عنوان نشانه ظاهری قشر ممتاز از جامعه رخت برمی بندد و جای خود را به مصرف تمایزمند رشد یابنده مبتنی بر کار اعضای جامعه می دهد.

 

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر