میم حجری
خوشبختی در این نیست که تو بتوانی آن کنی که دلت می خواهد، بلکه در آن است که دلت همیشه آن کاری را که می کنی، بخواهد.
لئو تولستوی
خوشبختی
نه در کار دلبخواه است
و
نه
در علاقه همیشگی به کاری که می کنی.
چنین دعاو انتزاعی و کلی را نمی توان به محک تجربه زد و اثبات کرد.
چون کار داریم تا کار.
خوشامد داریم تا خوشامد.
ضمنا
انجام کار مونوتون یکنواخت دلبخواه
هرگز نمی تواند نشانه خوشبختی باشد.
خوشبختی
در
دیالک تیک خوشبختی عینی و ذهنی
از
سویی
و
در
دیالک تیک خوشبختی فردی و جامعتی (جهانی)
از سوی دیگر
است:
۱
خوشبختی سوبژکتیو و فردی
خوشبختی
در ترک دوزخ خریت و ورود به بهشت آدمیت است:
خوشبختی
در تسلط بر فوت و فن تفکر مفهومی و کشف حقیقت و حراست از حریم حقیقت است:
یا فراگیری طرز تفکر مارکسیستی ـ لنینیستی و رسیدن به شاهراه حقیقت و خوشبختی
و
یا درجا زدن مادام العمر در منجلاب خریت و بدبختی.
۲
خوشبختی اوبژکتیو و جامعتی (جهانی)
برای تشکیل شرایط اوبژکتیو (عینی) برای خوشبختی
گذار به جامعه کمونیستی الزامی است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر