۱۴۰۱ خرداد ۲۴, سه‌شنبه

درنگی در اندیشه ای (۱۴۶)

Ist möglicherweise ein Bild von 2 Personen und Personen, die stehen 

 میم حجری


من به مبارزه مسلحانه
به مثابه تنها راه حل برای انسان هایی که به قصد خودرهانی مبارزه می کنند
ایمان دارم.
جمیله


هی جمیله جان
این حرف شما مملو از خرافه و خطا ست:

۱
اولا
رهایش
همیشه و همه جا
به طور کلکتیو و دسته جمعی

امکان پذیر است 

و 

نه به طور فردی و منفرد.

۲
کسی نمی تواند برای رهایش کذایی خویش 

مبارزه کند.
چون
هر کس عضو طبقه اجتماعی معینی است

 و 

مبارزه اش
بی اعتنا به تخیلات و تصورات و هارت ها و پورت هایش
مبارزه ای طبقاتی برای رهایش طبقاتی است.

۳
مبارزه مسلحانه
فرم 

است.
مبارزه مسلحانه
یکی از فرم های بیشمار مبارزه طبقاتی است.

در 

دیالک تیک فرم و محتوا
اما
تعیین کننده نه از آن فرم
بلکه از ان محتوا ست.

این حرف شما بدان می ماند که کسی بگوید:
تنها راه سیر کردن خود
خوردن در قابلمه است.

 
در قابلمه اما هم می توان غذا خورد و هم شهد خورد و هم حتی شرنگ خورد.

مثال:
فاشست ها، آنارشیست ها و فوندامنتالیست ها و پوتینیست ها و اولیگارشیست ها 

هم
تنها ره رهایی 

را 

مبارزه مسلحانه 

می دانند.

 
حزب الله و داعش الله و طالبان و غیره
چه کم از چریک کذایی خر دارند؟

بدون تئوری انقلابی
نه جنبش انقلابی وجود دارد و نه رهایش اجتماعی.

 
بشریت بر سر دو راهی زیر ایستاده است:

 

۱
یا از ان خود کردن مارکسیسم ـ لنینیسم

 

۲
و
یا
غرق شدن در منجلاب خریت و خطا و خردستیزی و گمراهی.

 

پایان

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر