۱۴۰۱ تیر ۴, شنبه

درنگی در اندیشه ای (۱۸۷)

Ist möglicherweise ein Bild von eine oder mehrere Personen und Text „Im Krieg machen die Starken die Schwachen zu Sklaven, im Frieden machen die Reichen die Armen zu Sklaven. Oscar Wilde“

میم حجری

 

اسکار وایلد:
در جنگ
اقویا
ضعفا
را
به بردگی می کشانند
و
در
صلح
اغنیا
فقرا

را
به بردگی می کشانند.

 

این ادعای اسکار وایلد

فاقد ارزش علمی و عقلی

است:

فلاکت شناخت هنری

همین است.

تعیین کننده در شناخت هنری

نه

عقل، علم، تجربه عینی و عملی،

بلکه شور و شوق و احساس و عاطفه است.

به همین دلیل

مثلا 

شعر 

به مثابه فرم هنری شناخت 

در کمال حسن نیت شاعر

حتی

به

عوامفریبی

منجر می شود

و

آب

به

آسیاب ارتجاع می ریزد.

حتی

اگر به نیت دفاع از انقلاب سروده شده باشد. 


جنگ و صلح

دو روی مدال واحدی اند.

اگر

 دیالک تیک حرکت و سکون 

 را

 بسط و تعمیم دهیم،

به

دیالک تیک جنگ و صلح 

می رسیم.

حرکت و جنگ

مطلق

اند

و

سکون و صلح

نسبی.

چون

در 

سکون 

حتی 

حرکت و جنب و جوش و خروش ماده

جاری است.

به همان سان هم در صلح، جنگ جاری است.

 

صلح مطلق

(صلح ابدی. ایمانوئل کانت)

آرزویی دلکش است و بس.

به همان سان 

که

 سکون مطلق، 

خیالی باطل است و بس.

جنگ و صلح

فرم هایی از مبارزه طبقاتی اند.

به همین دلیل

جنگ و صلح

به دو نوع مختلف و متفاوت و متضاد تقسیم بندی می شوند:


۱

جنگ ارتجاعی

مثلا

جنگ پوتین با پالان

جنگی ارتجاعی

است

و

به قول لنین

پرولتاریای انقلابی و حزب کمونیست

باید این جنگ ارتجاعی میان اولیگارشیسم مرتجع روس و اوکراین

از 

سویی

و

میان اولیگارشیسم روس و امپریالیسم

از

سوی دیگر

را

به

جنگ بر ضد طبقه حاکمه اولیگارشیستی

مبدل سازد

و

پرولتاریا

را

دوباره

بر اریکه قدرت نشاند.

 

۲

جنگ انقلابی

مثلا

جنگ خلق چین

و

یا جنگ خلق های شوروی

بر ضد میلیتاریسم ژاپن و فاشیسم آلمان.

 

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر