دو طرف جنگ اینها نیستند.
بخشی از اولیگارشیسم ، میتونه در راستای منافع استراتژی طبقه حاکم وارد جنگ بشه.
مثلاً بزرگترین اولیگارش سیاسی روس:
چوبایس اصلا مخالف جنگ بود و از سمتش اخراج ، و از روسیه هم گریخت.
اولیگارش اوکراینی هم در خدمت هژمونی ناتو است.
دیوار
عجب دلایلی.
طبقه حاکمه در همه جای جهان
حتی در کشورهای امپریالیستی
توسط دولت مربوطه
۱۰۰ در ۱۰۰ نمایندگی نمی شود.
مراجعه کنید
به
دیکتاتوری
دیکتاتوری
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/10566
پایان
بخشی از طبقه حاکمه
همیشه
در اوپوزیسیون است.
حتی در زمان شاه و شیخ
بخشی از طبقه حاکمه در اوپوزیسیون بوده است و است.
مثلا
همین میر حسین و مش زهرا و کلبه کروب
جناحی از طبقه حاکمه اند که در اوپوزیسیون اند.
درد هم همه جا همین است.
توده از چاله در نیامده در چاه می افتد
و
آب از آب حتی تکان نمی خورد.
حتی اگر عنگلاب خونینی پیروز شود،
عملا
جای جناحی از طبقه حاکمه
را
جناح دیگری از همان طبقه حاکمه
می گیرد.
در کشورهای امپریالیستی
همین شعبده بازی حاکمیتی ـ طبقاتی
را
البسه قانونی
پوشانده اند
و
به
عنوان دموکراسی امپریالیستی
به
خورد خلایق خر
داده اند.
مثلا
حزب دموکرات در ینگه دنیا
(یعنی نماینده طبقه حاکمه)
روی کار می آید
و
حزب جمهوریخواه
(یعنی نماینده دیگر همان طبقه حاکمه)
وارد اوپوزیسیون می شود.
همه اولیگارش های روس و اوکراین و لهستان و مجارستان و آذربایجان و ارمنستان و چکستان و غیره
را
دول اولیگارشیستی مربوطه
نمایندگی نمی کنند.
برخی از اولیگارش های روس
همین امروز
در
خارج از طویله
با
امپریالیسم
علنا
همکاری می کنند.
بخشی از اولیگارشیسم اوکراین هم در اوپوزیسیون دولت اولیگارشیستی اوکراین
است
چه بسا بازداشت شده اند.
بخشی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا و ناتو
اولیگارشیستی اند
و
در معرکه معروف انتخابات جای همدیگر را می گیرند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر