خسرو روزبه،
ستوان کمونیست، ریاضیدان، نویسنده، متخصص نظامی و استاد
دانشکده افسری و از اعضای سازمان نظامی و مخفی حزب توده و مسئول شعبه
اطلاعات کل آن بود.
ویکی پیدیا
خسرو روزبه در نامه به یکی از آشنایانش در آستانه دستگیری مینوسید:
«من خوب میدانم که ماندن در چنین شرایطی و کار کردن در چنین محیطی تقریبا مساوی با مرگ است
زیرا اگر دستگیر شوم از دو حال خارج نیست، یا مقاومت خواهم کرد یا ضعف
نشان خواهم داد.
اگر ضعف نشان دهم روحا خواهم مرد و دیگر از لحاظ روحی و
معنوی و اجتماعی زنده نیستم و حق حیات ندارم، و اگر مقاومت کنم حتما خواهم
مرد.
با وجود چنین مخاطراتی، روحیه من، به من اجازه فرار از خطر را نمیدهد …
تصمیم دارم در مواجهه با خطر از خود دفاع کنم.
۱
با وجود چنین مخاطراتی، روحیه من، به من اجازه فرار از خطر را نمیدهد …
این سه نقطه پس از این جمله، به چه معنی است؟
فقط باید آرزو کرد که سخن خسرو سانسور نشده باشد.
همانطور که دفاعیه اش، سانسور شده است.
در نتیجه،
سلب سندیت شده است.
یعنی
دیگر ارزش تجزیه و تحلیل رئالیستی و راسیونالیستی ندارد.
مفاهیم این جمله خسرو، قابل تأمل و دقت اند:
مخاطرات
روحیه شخصی
فرار از خطر.
روزبه
شرایط عینی و ذهنی
را
که
در جملات قبلی تجزیه و تحلیل متافیزیکی کرده،
در قالب واژه مخاطرات می ریزد.
مخاطره
یعنی
خود را به خطر انداختن.
تقلیل تجزیه و تحلیل شرایط عینی و ذهنی به مخاطرات،
اما
به
معنی
دور انداختن شرایط عینی (اوبژکتیو)
و
مطلق کردن شرایط ذهنی (سوبژکتیو)
است.
هم
ارزش و اهمیت و اعتبار متد فکری دیالک تیکی
را
اکنون می توان دریافت
و
هم
خویشاوندی استالینیسم با فاشیسم
را
در عرصه معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت).
دلیل خوش آمدن فاشیست های هنری و نظری و سیاسی وطنی از خسرو خوبان
هم
همین جا ست.
خسرو روزبه
نهایتا
خودش
را
می بیند
و
نه
حتی
حزبش
را
و
نه
حتی جنبش کارگری ـ کمونیستی کشورش
را.
کودتایی فئودالیستی ـ امپریالیستی
به آسانی خوردن آب
پیروز شده است
و
حزب توده و جنبش ملی سرکوب گشته است
و
خسرو به فکر خویش است
و
نه
به فکر تحلیل سیاست حزب، تدارک احیای تئوریکی ـ تشکیلاتی حزب و جنبش انقلابی.
ولی دلیل معرفتی ـ نظری این درک خسرو چیست؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر