هاینریش گمکوف
برگردان
شین میم شین
فصل دوازدهم
پیوندی بی نظیر
۷
مهمانان و دوستان در شهر منچستر
مارکس و انگلس
به سبب دوری از یکدیگر
هر دیداری
را
جشن می پنداشتند.
انگلس به هنگام جشن کریسمس و سال نو
چندین روز نزد خانواده مارکس می ماند
و
یا
بعد از گردشی در کل قاره اروپا به دیدار
مارکس می امد.
مارکس
هر گاه به شهر منچستر می آمد، مدت درازی در انجا می ماند.
مارکس در سال های ۶۰ قرن ۱۹
اغلب
در خانه هر کدام از اعضای خانواده
و
هفته ها نزد انگلس می ماند.
مارکس
یک بار در سال ۱۸۵۵
سه ماه در شهر منچستر ماند.
مارکس
اوقاتی را که انگلس در شرکت به سر می برد،
صرف کار علمی و نامه نگاری می کرد.
روزهای آخر هفته را اما با همدیگر می گذراندند.
در این همبایی
مارکس و انگلس
ذلت و عسرت دربدری را فراموش می کردند.
مارکس و انگلس
از این اوقات
برای طرح نقشه های جدید،
برای بحث راجع به ایده های نوین
و
برای هماندیشی مفصل و جزء به جزء پیرامون مقاصد علمی و سیاسی مشترک
استفاده می کردند.
چه بسا شبی را به مزاح می گذراندند.
گاهی
ویلهلم ولف
همرزم وفادارشان از روزهای «روزنامه راین نوین» به جمع آندو می پیوست.
ویلهلم ولف
در شهر منچستر به شغل معلمی اشتغال داشت و بهترین دوست مارکس و انگلس بود.
گئورگ ویرت شاعر و تاجر هم هر وقت گزارش به منچستر می افتاد،
مورد استقبال قرار می گرفت.
اما
بعدها
شاعر شوخ طبع بزرگ پرولتاریا
در حین اقامت در کوبا
تب استوایی شدیدی گرفت.
مارکس به واسطه انگلس
با
کارل شوله مر
دانشمند علوم طبیعی و شیمیدان بزرگ آلمانی زمان خود
آشنا شد
که
از سر تا پا
سوسیالیستی انقلابی و از طرفداران سرسخت کمونیسم علمی بود
و
در شهر منچستر زندگی می کرد.
مارکس و انگلس
به لحاظ سیاسی و شخصی
بهترین دوست ارنست جونز
نویسنده
و
رهبر کارگران انگلیس
و
ساموئل مور
حقوقدان
بودند
که
دها سال بعد
«کاپیتال» مارکس
را
به انگلیسی ترجمه کرد.
و بالاخره دوست صمیمی ادوارد کمپرت بودند
که
معتمدترین پزشک مارکس و انگلس بود.
این دوستی ها شهر منفور منچستر را برای انگلس تحمل پذیر می ساخت.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر