۱۴۰۰ شهریور ۲۴, چهارشنبه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۶۱۶)

Truus Oversteegen, girl wearing a knee-length skirt and overcoat, smiles at the viewer while holding a military weapon

هانی شافت

آنتی فاشیست شهید هلند  

میم حجری


۸۵۷۳  

سنگ سخنگو

در باره اخلاقیات کمونیستی

اخلاقيات کمونیستی عالی ترین و تکامل یافته ترین اخلاقیات بشری است.
مبارزه قاطعانه و تا پای جان علیه هر نوع استثمار و تبعیض و ستم میان انسانها، رد قاطع افکار نژادپرستی و برتر بینی های قومی و مذهبی و ملی، اصل تقدم منافع جمعی بر منافع فردی، اصل رفاقت، اصل برابری کامل زن و مرد، اصل برابری کامل انسانها، اصل انتقاد از خود و طرد قاطع روحيه خودخواهی، حرص، مال پرستی، ثروت اندوزی و ...
از جلوه های بارز اخلاقیات کمونیستی هستند.

ما معتقدیم وقتی می توان از برادری و همبستگی سخن گفت که همه برابر باشند
یعنی دارای امکانات و فرصتهای مساوی در اجتماع باشند و گرنه هنگامی که میلیونها کودک گرسنه و بیمار در انتظار مرگ نشسته اند، هنگامی که دولتهای استعمارگر تا آخرین شیره جان ملتهای فقیر و محروم را می مکند،
وقتی توده های زحمتکش تحت استثمار بی رحمانه مشتی زالو صفت از رمق افتاده اند، موعظه کردن برادری و همبستگی چیزی جز تحميق و خیانت به توده های تحت ستم نیست.

در این مورد مارکس می گوید:
«اصول اجتماعی مسیحیت حقارت، خواری، فرمانبرداری، فروتنی و خلاصه تمامی صفات پست را موعظه می کند.
طبقه پرولتر چون این پستی را نمی پذیرد به شجاعت، احترام به خویشتن، خودباوری و میل به استقلال خیلی بیشتر از نان نیازمند است.»
( «خانواده مقدس»)

کمونیستها به صرف اینکه
عده ای خوششان بیاید و یا نیاید
حقایق را هرطور که بخواهند جلوه نمیدهند
و باب طبع خود و مخاطبشان تحریف نمیکنند...!

۸۵۷۴  

سنگ سخنگو

خلایق تحت تأثیر تبلیغات فئودالیستی ـ فوندامنتالیستی و فاشیستی
چنان از اسرائیل و صهیونیسم نام می برند که انگار فحش خواهر و مادرند.

اسرائیل کشور خلق ستمدیده یهود است که فاشیسم فقط ۶ میلیون تن از آنان را پس از مکیدن شیره جسم و جان شان به کوره های آدمسوزی سپرده و خاکستر کرده است.
صهیونیسم
پرچم وحدت خلق یهود است.
صهیونیسم
پایان آوارگی، دربدری، تحقیر و تخریب خلقی فرزانه است.
سرسخت ترین دشمنان خلق یهود و کشور اسرائیل
روحانیت اسلامی سنی و شیعی و مسیحی و نازی های نازی آباد و دیگر فاشیست ها بوده اند

۸۵۷۵  

سنگ سخنگو

حمایت کذایی فئودالیسم و فوندامنتالیسم و امپریالیسم از افاغنه
شبیه حمایت آنان از اکراد است.
از افاغنه
چه بسا همان استفاده ها به عمل می آید که از اکراد به عمل آمده است.

افغانستان از خیلی جهات شبیه کردستان است.

افاغنه بسان اکراد
به انحای مختلف
اینسترومنتالیزه می شوند (آلت دست قرار داده می شوند.)
هدف از بیرون آوردن بخش مدرن افاغنه از طالبانستان
نه
هدفی هومانیستی
بلکه میلیتاریستی و اسپیوناژیستی (نظامی و جاسوسی) است

۸۵۷۶  

سنگ سخنگو

انگلس در نقد به “آگوست بلانکی” سوسیالیست معروف فرانسوی که معتقد بود انقلاب را یک اقلیت برای توده ها خواهند آورد ..
از این فرض بلانکی که هر انقلاب را میتوان با طغیان یک اقلیت انقلابی کوچک به ارمغان آورد،في النفسه ضرورت یک دیکتاتوری پس از موفقیت این ماجراجوئی نتیجه می شود.
این البته یک دیکتاتوری است، اما نه یک دیکتاتوری یک طبقه انقلابی، پرولتاریا بلکه دیکتاتور اقلیت کوچکی که انقلاب را انجام داده و خود سابقا تحت دیکتاتوری یک یا چند فرد سازمان یافته است!
برای اینکه قیام موفقیت آمیز باشد باید به توطئه و یا حزب متکی نگردید.بلکه به طبقۀ پیشرو تکیه نمود . این اولا"؛ قیام باید به شور انقلابی مردم متکی باشد. این ثانیا"؛ قیام باید به اَنچنان نقطۀ تحولی در تاریخ انقلاب فرازنده متکی باشد که در آن فعالیت دسته های پیشرو مردم بحداکثر خود رسیده باشد و تزلزل صفوف دشمن و صفوف دوستان ضعیف و دو دل و متزلزل انقلاب از هر وقت شدید تر باشد . اینهم ثالثا"؛ این سه شرط لازم طرح مسئلۀ قیام ، مارکسیسم را از بلانکیسم متمایز میسازد .!
لنین_مارکسیسم و قیام
بلانکیست ها در مکتب ِ توطئه تربیت شده اند و از طریق انضباط شدیدی که خاص این مکاتب است به هم ارتباط دارند و از این نقطه نظر حرکت می کنند که گروه نسبتا ً کوچکی از انسان های مصمم و جدی و متشکل قادرند در یک لحظه ی مناسب نه تنها زمام دولت را در دست گیرند بلکه با صرف ِ انرژی زیاد و بدون توجه به همه ی چیزهای دیگر می توانند آنقدر آن را حفظ کنند تا بتوانند توده های مردم را به دور گروه کوچک ِ رهبری متشکل سازند . اما ، این کار بیش از هرچیز مستلزم شدیدترین تمرکز مستبدانه ی تمام قدرت در دست حکومت جدید است . از آنجا که بلانکی هر انقلابی را به عنوان ِ اقدام یک اقلیت ِ کوچک تلقی می کند ، الزاما ً دیکتاتوری بعد از پیروزی خواه ناخواه نتیجه ی آن خواهد بود و دیکتاتوری ای که اگر خوب دقت کنیم ، دیکتاتوری طبقه ی انقلابی یعنی پرولتاریا نبوده بلکه دیکتاتوری ِ تعداد معدودی از افرادی است که دست به این اقدام زده اند و خود آنها نیز به نوبه ی خود زیر ِ دیکتاتوری ِ یک یا چند نفر معدود متشکل شده اند .
فردریک انگلس _برنامه کموناردهای بلانکیست فراری
برنامه کمونارهای بلانکیست فراری / انگلس
http://dialogt.info/.../04/barnameyeKomonarhayeBlankist.pdf
برای آنکه قیام کامیاب باشد، باید نه بر توطئه و بر حزب، بلکه بر طبقه پیشرو استوار باشد..
[مارکسیسم و قیام_ ایلیچ لنین]
ما مارکسیست یعنی طرفدار مبارزه طبقاتی پرولتاری علیه گیج سری خرده بورژوایی ،علیه شوونیسم دفاع طلبانه و عبارت پردازی و علیه تبعیت از بورژوازی هستیم !
دیکتاتوری انقلابی یعنی قدرتی که مستقیما بر تصرف انقلابی و ابتکار بلاواسطه توده های مردم از پایین متکی است ،نه بر قانون صادره از طرف یک قدرت متمرکز دولتی این قدرت حاکمه به کلی غیر از آن نوعی است که به طور کلی در مجلس بورژوا دمکراتیکی که تاکنون تیپ عادی بشمار می رفت . تمام کنه مطلب این جاست این قدرت از همان نوع کمون ۱۸۷۱ پاریس است .
[ لنین در باره قدرت دوگانه ] 

 

۸۵۷۷  

سنگ سخنگو

امیرخسرو دهلوی

چون نآرم آنکه فارغ زان آشنا گریزم
گه در فسون نشینم، گه در دعا گریزم

بوی کشنده او خود همره صبا شد
خلق از سموم وادی، من از صبا گریزم

شمشیر بر کشیده عشق و مرا در آن کوی
پای خرد شکسته چون از بلا گریزم

هر جانور که باشد بگریزد از بلایی
من خود بلای خویشم، از خود کجا گریزم؟

خسرو، مگوی در کش پا از طواف کویش
کو نیست آن حریفی کز وی به پا گریزم

پایان


سگ سخن جو


معنی تحت اللفظی:
دلیلش چیست که من از دست آن آشنا نمیتوانم فرار کنم
در نتیجه گاهی به افسون و ورد و جادو پناه می برم و گه به دعا
عطر او همراه باد صبا شده
خلایق از سموم صحرا فرار می کنند و من از باد صبا
(بالاخره فرار می کنی و یا نمی توانی فرار کنی؟)

 
عشق مرا در کوچه او که کعبه ام است، به شمشیر بسته است.
پای عقلم شکسته
چگونه از این بلا فرار کنم؟
جانوران از بلا فرار میکنند.
من اما خودم بلای خویشتنم.
از خویشتن به کجا می توانم فرار کنم؟
به من مگو که از طواف دور کوی او صرفنظر کنم.
کوی او که آتش نیست تا من از آن پا به فرار بگذارم.

۸۵۷۸  

سنگ سخنگو

آدمی بر اساس تفکر و تخیل خود،
زندگی اش را می سازد.
لئوناردو داوینچی


سگ سخن جو


نه.
درست بر عکس.
آدمی در روند کار برای تهیه و تولید مایحتاج زندگی اش
به تفکر آغاز می کند.
یعنی
تفکر ثانوی است.
اگر پدران ما کار نکرده بودند
ما همچنان و هنوز میمون بودیم.
یعنی نه توان تفکر داشتیم و نه توان تکلم.
آدمیان
آدمیت خود را مدیون کارند.

البته تفکر و تخلیل
هم به نوبه خود به خدمت کار در می آیند.
به زبان فلسفی
میان عمل (کار) و اندیشه (تفکر) رابطه دیالک تیکی هست
اما
نقش تعیین کننده در این دیالک تیک از آن عمل (کار، پراتیک) است.
به قول داوینچی شیراز
به عمل کار برآید به سخندانی نیست.



۸۵۷۹  

سنگ سخنگو

ما آزاد زاده می شویم
جامعه و فرهنگ و مذهب دست و پای ما را می بندند.
یعنی سلب آزادی میک نند.
حریف فرنگی


سگ سخن جو


حریف فرنگی معنی آزادی (اختیار) را نمی داند.

آزادی و یا اختیار = شناخت جبر هستی
نوزاد آدمی
فرقی
با کره خر ندارد.
یعنی اصلا آزاد نیست.
نوزاد در جامعه
پس از کسب شناخت بخور و نمیر
آزادی بخور و نمیر کسب می کند.

یعنی
بر خلاف خرافه فرنگی
جامعه و فرهنگ و مذهب
آزادی بخش اند ونه برده ساز و محدودگر


۸۵۸۰  

سنگ سخنگو

تسلیت.

خوش به حال فرزانگان که دوستان حقیقی فرزانه دارند.
در حالیکه خیلی ها در حسرت همسایه فرزانه و یا دوست مجازی فرزانه اند.

۸۵۸۱  

سنگ سخنگو

« انسان آزاد زاده شده اما همه جا در بند است»
فرزانه


سگ سخن جو


امروز حریفه ای همین سخن را به آلمانی منتشر کرده بود:
ما آزاد زاده می شویم
جامعه و فرهنگ و مذهب دست و پای ما را می بندند.
یعنی سلب آزادی میکنند.


اگر حافظه خطا نکند،
شعار روسو به شرح زیر بوده است و درست بوده است:

انسان ها از مادر
برابر
( لخت مادر زاد و بی همه چیز)
زاده می شوند.
نابرابری ها در جامعه پدید می آیند.

یعنی
نابرابری ها
منشاء طبیعی و الهی ندارند.
منشاء جامعتی (فرماسیونی ـ اقتصادی، طبقاتی) دارند.


۸۵۸۲  

سنگ سخنگو

میراث خواری زشت است .
مثلا من نامم را بنویسم اسد ترک
اسد


سگ سخن جو


تسمیه خویش به هر نامی
ربطی به میراث خواری ندارد.
ضمنا
اصلا ایراد ندارد.

اسم که اهمیت ندارد.
ایسم
اهمیت دارد.


کسانی که ایسم ها را نمی فهمند
به اسم ها گیر می دهند

موضوع ۹۹ درصد پست های خلایق
اسم ها هستند و نه ایسم ها.
ایسم ها چه بسا مورد تحقیر گنده گویانه قرار می گیرند.
کهنه و دمده قلمداد می شوند.

۸۵۸۳  

سنگ سخنگو

"گزیده هایی از رزا لوکزامبورگ"

زن بورژوا
هیچ علاقۀ واقعی به حقوق سیاسی ندارد
زیرا در جامعه هیچ کارکرد اقتصادی اعمال نمیکند،
زیرا از محصولات تمام شده سلطه طبقاتی بهره مند است.

خواست برابر زن ها
هنگامی که از سوی زنان بورژوا مطرح میشود،
ایدئولوژی محض گروه های ضعیفی است
بدون ریشه های مادی،
شبحی از تضاد میان زنان و مردان،
پدیده ای غیر عادی.

به این ترتیب، ماهیت مضحک جنبش حق رای آشکار می شود.

زن پرولتر
به حقوق سیاسی نیاز دارد،
زیرا همانند کارگر مرد
همان کارکرد اقتصادی را اجرا میکند،
به همان ترتیب برای سرمایه جان میکند،
همان وضعیت را حفظ میکند
و خونش به همان ترتیب مکیده و سرکوب میشود.

او همان منافع را دارد و برای دفاع از خویش
سلاح های یکسانی را استفاده میکند.

خواست های سیاسی او
عمیقا در مغاکی ریشه دارد
که طبقه استثمارشوندگان را از طبقه استثمارکنندگان جدا میکند،
نه در تضاد بین زن و مرد
بلکه در تضاد کار و سرمایه.

در سطح رسمی،
حقوق سیاسی زنان با دولت بورژوایی
هماهنگی کاملی دارد.
نمونه فنلاند، ایالت متحده و چند شهرداری،
همگی نشان میدهند که سیاست حقوق برابر برای زنان،
دولت را سرنگون نمیکند،
و سلطه سرمایه را خدشه دار نمیسازد.

با اینهمه
چون امروزه حقوق سیاسی زنان عملا فقط خواست طبقه پرولتاریا شمرده میشود،
برای آلمان سرمایه داری
همانند آخرین صدای شیپور مرگ است.

همانند خواست جمهوری،
خواست میلیشا،
خواست کار روزانه هشت ساعته،
خواست حق رای زنان
با مبارزه طبقاتی پرولتاریا در کل
میتواند موفق شود
یا شکست بخورد؛
تنها با روشهای پرولتریِ مبارزه و وسایل قدرتمند میتوان از آن دفاع کرد.


۸۵۸۴  

سنگ سخنگو

خشک گشتن تالاب ها
فاجعه ای برای محیط زیست است.

چرا و به چه دلیل؟

۸۵۸۵  

سنگ سخنگو

شعر زیبایی است
با محتوایی تأسف انگیز و تأثر انگیز.
وابستگی بدبختی زنان ایرانی است
زنده باد مختاری (مختاریت، صاحب اختیار بودن) و خودمختاری

۸۵۸۶  

سنگ سخنگو

لباس یکسره سیاه زنان طالبان،
حالا الهام‌بخش مانکن‌های مشهور آمریکایی شده
و
توسط آن‌ها
به‌عنوان مدل
در جهان ترویج می‌شود!
حریف


سگ سخن جو

 

 این تازگی ندارد.
مد فئودالیستی ـ فوندامنتالیستی سابقه ای دیرین دارد.
در خود جمکران هم مد مربوطه توسعه یافته و در مطبوعات و رسانه های امپریالیستی هم منعکس شده است.

جهان کنونی
جهان فرمالیسم ها ست.
همه چیز توخالی است.
همه چیز در فرم محض خلاصه می شود و از محتوا اثری حتی نمی ماند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر