۱۴۰۰ شهریور ۳۱, چهارشنبه

زندگی مارکس و انگلس (۳۷)

  

 هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

 

۳

 ۲۴ ساله ای به مثابه ویرایشگر (عضو هیئت تحریریه)

ادامه


آنچه که مارکس در پاییز سال ۱۸۴۲ و اوایل سال ۱۸۴۳

در سلسله مقالاتی در «روزنامه راین» مطرح می کرد،

به بررسی مسائل اقتصادی  و اجتماعی مربوط به زندگی ذلتبار دهقانان فقیر و کارگران روز مزد و صاحبان خرده پای تاکستان های موزل بود.

 

وقتی که حکومت اعتراض کرد و اتهام دروغ پراکنی زد،

مارکس به دفاع از حقیقت کمر بست

و

نکته به نکته اثبات کرد

که

حکومت هیچ اقدام جدی برای کمک به دهاقین موزل و کارگران روزمزد نکرده است.

 

نظرات مارکس همه از دم درست بودند.

مارکس  به عوامفریبی حکومت تن در نمی داد.

او بر تضادها سرپوش نمی نهاد و توجیهات مسئولین دولتی را تأیید نمی کرد.

بلکه حکومت پروس را در بخش حساسی مورد حمله قرار می داد:

در سیاست کشاورزی اش.

 

مسائل مطروحه توسط مارکس

به

افشای حقیقت  

منجر می شدند

و

این حقیقت

آژیر بیدارباشی بود.

 

باغداران تاک نشان خرده پا 

متوجه شدند

که

 اینجا با «روزنامه نگاری» از طرازی دیگر سر و کار دارند

 که

حاضر به خوش رقصی به حکومت، کلیسا و دیگر پول پردازان نیست

و

در صدد سپید نمایی سیاه و رفاه نمایی فقر نیست.

 

روزنامه نگاری که به دفاع از منافع آنان و دیگر تهیدستان برخاسته است.

 

اسم مارکس محبوبیت کسب کرد.

البته نه در نزد حکومت.

 

حکومت

سانسور روزنامه را شدت بخشید.

 

مارکس

در مدت چند ماه

گنجینه ای از دانش تجربی کسب کرد.

 

سر و کله زدن با مسائل اقتصادی

سبب شد که او به اهمیت مناسبات اکونومیکی (اقتصادی) و اجتماعی در جامعه پی ببرد.

 

مارکس شروع به فهم نقشی کرد

 که

« توده های تهیدست

به لحاظ سیاسی و اجتماعی

 بازی می کنند.»

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۱، ص ۱۱۵)

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر