۱۴۰۰ مهر ۷, چهارشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (الف) آنالیز (تجزیه و تحلیل) (۵)

Analysieren Sie das Charakter-Show-Untersuchungs-Analyse oder Analysieren

پروفسور دکتر گونتر کروبر

 برگردان

شین میم شین

 

ث

نیوتون

 

اسحاق نیوتون

 (۱۶۴۲ ـ ۱۷۲۷)

فیزیکدان، ریاضی دان، ستاره شناس، کیمیاگر، فیلسوف و کارمند دولتی

سرگردان میان تئولوژی طبیعی، علوم طبیعی و فلسفه

 

۱

·      به همان سان هم برای نیوتون که متد آنالیتیکی و متد سنته تیکی را بدون واسطه ای با متد استنتاجی و یا استقرائی پیوند می دهد، جدا از یکدیگر می مانند.

 

·      مراجعه کنید به استنتاج، استقراء در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

 

۲

·      در آنالیز به کمک مشاهده و آزمایش، از معلول ها، علت ها نتیجه گرفته می شوند و از مرکب ها، ساده ها.

 

۳

·      سنتز از توضیح پدیده ها به کمک اصول عام تشکیل می یابد.

 

۴

·      متد سنته تیکی به اثبات معارف جدیدی می پردازد که متد آنالیتیکی به همراه آورده است.

 

۵

·      آنالیز از نظر زمانی قبل از سنتز وجود داشته است.

 

ج

کانت

 

۱

·      جدا کردن و در مقابل هم قرار دادن متافیزیکی آنالیز و سنتز با کانت هم به جای خود می ماند و به صورت در مقابل هم قرار دادن منطق عام و منطق ترانسندنتال در می آید که یکی با کردوکار آنالیتیکی فهم مطابقت دارد و دیگری با کردوکار سنتیه تیکی فهم: 

 

الف

·      «از طریق آنالیز، تصورات مختلف در قالب یک مفهوم ریخته می شوند (که حوزه عمل منطق عام است.)

 

ب

·      اما منطق ترانسندنتال نه ریختن تصورات در قالب مفهوم، بلکه ریختن سنتز (ترکیب) صرف تصورات در قالب مفهوم را می آموزد.»

·      (کانت، «نقد خرد محض»، ص ۱۰۴)

 

۲

·      به نظر کانت آنالیز نمی تواند دانش جدیدی را پدید آورد.

 

۳

·      برای اینکه آنالیز فقط به تجزیه آنچه که هست، بسنده می کند.

·      ولی هر دانشی تنها به مثابه سنتز امکان پذیر می گردد.

 

۴

·      کانت ضمنا دلیل سنتز را نه در خود اوبژکت، بلکه در سوبژکت شناسنده می داند.

 

۵

·      از این رو، سنتز نیز اگرچه تنها فرم دانش است، ولی به معنی حقیقت عینی، به معنی دانش نسبت به «چیزهای در خود» نیست. 

  

ح

هگل

 

۱

·      پیوند دیالک تیکی میان آنالیز و سنتز برای اولین بار توسط هگل مطرح می شود.

 

۲

·      هگل آنالیز و سنتز را در وحدت تضادمند شان، به مثابه دو متد برای کشف حقیقت می داند.

 

۳

·      به نظر هگل، امپیریسم (مکتب اصالت تجربه) با تلخیص (تقلیل) شیئ (موضوع) واحد به تعین های مجزا از هم، آنالیز را مطلق می کند.

 

۴

·      متد آنالیتیکی متدی (اسلوبی)  است که «مشخص موجود را تجزیه می کند.

·      تفاوت های آن را منفرد می سازد و به آنها فرم عامیت انتزاعی (مجرد) اعطا می کند.

·      و یا مشخص را به مثابه اصل حفظ می کند و با صرفنظر (انتزاع) از خواص غیرماهوی ظاهری، به عمده کردن عام مشخصی، نوعیتی  و یا قوه و قانونی مبادرت می ورزد.»

·      (هگل، «دایرة المعارف»،  پاراگراف ۲۲۷)

 

۵

·      به نظر هگل، سنتز را نباید به مثابه جمع ساده نتایج حاصل از آنالیز تلقی کرد.

 

۶

·      سنتز باید با حرکت از عام به سوی شناخت منفرد در ضرورت و عامیتش نایل آید.

 

۷

·      سنتز  به مثابه وحدت تز و آنتی تز و به مثابه نفی دیالک تیکی تز و آنتی تز، به معنی مرحله عالی تر دانستن (دانش)  خواهد بود.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر