۱۴۰۰ شهریور ۱۶, سه‌شنبه

فرهنگ مفاهیم سیاسی (الف) اوتوریته (مرجع، قدرت، مقام، اقتدار) (۱)

Autorität und Beziehung müssen keine Gegensätze sein.

 

Ein großer Mann hält eine Rede, symbolisiert durch eine Sprechblase, zu einer Menge kleiner Menschen. (imago / Ikon Images)

 Autonomie und Autorität - Alexander von Pechmann

هیئت تحریریه کلکتیو

برگردان 

شین میم شین
 

۱

·    اوتوریته، بالاعم به نفوذ به رسمیت شناخته شده سازمانی، گروهی و یا شخصی در حوزه معین حیات جامعتی اطلاق می شود که نتیجه اش این می شود که اشخاص دیگر در کردوکارشان و در نگرش های شان تحت تابعیت آن قرار گیرند و نسبت به آن سمتگیری کنند. (قبله شان باشد.)

·    (خدا را می توان اوتوریته ای تلقی کرد. انبیا و ائمه و اولیا و غیره را، پدر و مادر و معلم و مدرس و واعظ و غیره را. حزب و سازمان و رئیس و غیره را. مترجم)

 

۲

·    اوتوریته به این معنا، یک مناسبت جامعتی است که تنظیم کردوکار انسان ها در آماجگزاری ها و هنجارهای جامعتی را میسر می سازد و در کلیه فرماسیون های جامعتی مؤثر می افتد.

 

۳

·    تصورات «اوتوریته ستیزها» (آنتی اوتوریترها) که در سوسیالیسم و کمونیسم، دیگر اوتوریته ای و تبعیتی نباید وجود داشته باشد، به معنی انکار آنارشیستی روابط جامعتی ضرور است که بدون آنها هیچ جامعه ای نمی تواند قابلیت کارکرد (فونکسیون) داشته باشد.

 

۴

·    شالوده، محتوا و فونکسیون جامعتی اوتوریته اما در هر کدام از فرماسیون های مختلف جامعتی متفاوت است.

 

۵

·    به قول لنین، «در جامعه اولیه، انضباط جامعتی و نظام کاری، بدون اجبار (قهر، زور) دولتی، به واسطه قدرت عادت، قدرت سنن،  به واسطه اوتوریته و احترامی تأمین می شد که پیران خانواده و یا زنان از آن برخوردار بودند.»

 

۶

·    در جوامع طبقاتی آنتاگونیستی بعدی (برده داری، فئودالیسم، کاپیتالیسم)، اوتوریته طبقات استثمارگر در وهله اول، مبتنی بر ابزار قدرت دولتی است که تحت حاکمیت آنها ست.

 

۷

·    علاوه بر آن، این طبقات اجتماعی، اکثریت تحت استثمار خلق را با سوء استفاده از مذهب، مکر و حیله و عوامفریبی و غیره به طور اخلاقی تحت تابعیت  هنجارهای جامعتی قرار می دهند که به حفظ نظام مبتنی بر استثمار می انجامد.

 

ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر